رمان بطالت، اثر احسان نوروزی با فضای ذهنیِ پست مدرن، تلفیقی از بحث و جدلها، گفت وگو حول و حوش نویسندهها، کتابها، خوانندههای «راک اند رول» و شخصیتهای تاریخی ادبیات جهان است که به گونهای متفاوتتر از آنچه پیشترها در ادبیات فارسی شاهد آن بودیم، داستان را روایت میکند. فضای ذهنی داستان هیچگونه محدودیت زمانی و مکانی ندارد و فضای عمدهی آن، شهری است آکنده از دود و زبالههایی که دائماً در حالِ سوختنند و دانشکدهای که دانشجویانش عمدتاً برای فرار از سربازی به آنجا آمدهاند. در این شهر، کسی نمیتواند خواب ببیند و همه درون صف برجی نمادین در انتظار نتیجهی معافیت یا عدم معافیت از سربازی خود هستند. یکی از عواملی که کتاب بطالت را به ذهنیت پست مدرنیستی شبیه می سازد، تلفیق ژانرهای مختلف اسطورهای، افسانهای، کلاسیک، علمی- تخیّلی و گروتسک با فضاها و تحولات مدرن عصر حاضر ماست و این تلفیق به شکلی هنرمندانه، در واقع موجب جذابتر شدن روایت داستان شده است.