این اثر در مورد زنان و مردانی است که دنیایی مملو از تنهایی و رازهای پنهان و نهان دارند و در عین حال در جغرافیایی شلوغ زندگی میکنند. مردمان خوبی که در همسایگی هم زندگی میکنند، در کارهای روزمره به هم کمک میکنند اما با شنیدن خبری که به نفع همسایه شان نیست، شرایط را به نفع خود تغییر میدهند و یکی دیگری را به اسارت خویش درآورد. باز در اینجا رازی به رازهای دیگر اضافه میشود. این تغییر شرایط الزاماً تغییرات خشن و خشکی نیستند، برعکس تغییراتی هستند برای پر کردن روزمرگی ها.