دیوان اشعار الهی را از لحاظ سبک و شیوه نخل بندی های شاعرانه نباید نگریست،زیرا گوینده این اشعار با تتبعات معموله در نظم و نثر پیشینگان انس نگرفته است. عروض را دماغ موزون او پیدا کرده،قافیه را ذوق فطری او تشخیص داده است. از این رو در بند اصول کلاسیک و دستور ائمه قدیم قرار ندارد و آنچه با ذوق خاص او راست آمده است درست یافته و به کار بسته است. از هیچ کس مدح ننموده و به کلی از مدح و اسلوب قصاید مدیحه،که در ادبیات پارسی بابی بزرگ است،کناره گرفته و در غزل نیز به مذاق اهل حال(حالی بین فلسفه و عرفان و شریعت) گرویده است. اما غزلیات الهی به سبک و شیوه عراقی است،که هنوز هم در عراق رایج می باشد.لطف این غزل ها آمیزش حقایق است با عبارات و الفاظ عاشقانه،و این شیوه،طریق حافظ و اوحدی است،هرچند مانند حافظ گاهی نتوانسته یا نخواسته است بر روی حقایق عالیه پرده الفاظ و اصطلاحات عاشقانه و رندانه فرو کشد و گاهی از گوشه پرده ای حقیقتی عریان نمودار می گردد.