دنیای داستانها، دنیایی است که در آن روایتهای زیادی در گردش است و هر چیزی میتوانید بخوانید. کتاب او را صدا بزن یکی از کتابهای داستان جالبی است که در سالهای اخیر منتشر شده است و پگاه پزشکی نویسندهی آن است. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است تخیلش را به کار بگیرد و با آمیختن آن با واقعیت فضایی سورئال و عجیبوغریب ایجاد کند. فضای خاصی که خواننده را با خود همراه میکند و او را مجبور میکند ادامه دهد. فضای داستان فضای تهران است. تهرانی که اینترنت در آن قطع شده است. نه در سطح شهری که در سطح بینالمللی، دنیا پر از شایعات عجیبوغریب شده است و چیزهای زیادی اتفاق افتادهاند که طبیعی نیستند. در این فضا افراد عکسالعملهای مختلفی نشان میدهند، عدهای میخواهند فرار کنند، عدهای میخواهند دائماً داخل خانه باشند و بسیاری هم با ماشینهایشان وسایلشان را جمع کردهاند و دنبال رفتن هستند. فضای داستان فضای غریب و خاصی است و ذهن را درگیر میکند. کتاب او را صدا بزن، را انتشارات نشر نی در بازار کتاب ایران عرضه کرده است. اگر اهل خواندن کتابهای الکترونیکی هستید نسخهی الکترونیکی آن هم در فیدیبو منتشر شده است و میتوانید آن را در همین صفحه از دستهبندی داستان و رمان دانلود کنید و بخوانید.
پگاه پزشکی نویسندهی نوپای ایرانی است. او متولد سال ۱۳۷۱ در اهواز است و از سن کم نوشتن را آغاز کرده است. این نویسنده از نوشتن داستان کوتاه شروع کرده است و مجموعه داستان قهرمانانی که ما نیستیم از او منتشر شده است. کتاب او را صدا بزن اولین رمان این نویسنده است و شما میتوانید نظرات خود دربارهی آن را هم به نویسنده منتقل کنید.
داستان او را صدا بزن یک داستان جالب درام است که بسیار سرگرمکننده نوشته شده است و میتوانید ساعات خوشایندی را با خواندن آن داشته باشید. فضای ایرانی داستان در کنار شرایط سورئال آن باعث شده است خواننده بخواهد بداند در ادامه چه خواهد شد و چند ساعتی ذهن خود را آزاد کند و داستان را دنبال کند.
خلاصه مردم زاروزندگی را جمع کردهاند و هرچی کنسرو توی مغازهها بوده هم ریختهاند توی صندوق. البته گویا صندوق ما هم همچی خالیِ خالی نیست. چند روز پیش از مغازۀ سر کوچه شنیدم که «آقای مهندس دو هفته پیش کلی کنسرو و غذای آماده خریده، ماشالّا همون اول کار زود فهمیده. ما هنوز باورمون نمیشه، گفتم مهندس، این همه کنسرو میبری، خانم دیگه هیچی برات درست نمیکنه ها! ـ هرهر ـ گفت ٬٬نه، عباسآقا، همین روزها باید جمع کنیم بریم، اینها آذوقۀ راهه." مهندس زرنگه، زود گوشی دستش اومده بود ماشالّا. ما تا همسایهمون جمع نکرد بره باورمون نمیشد این داستانِ فرار جدی باشه. ولی مهندس ...» مهندس امیر بود و من هم قاعدتاً میشدم خانم مهندس. حالا که میدانم بیخبر رفته برایمان آذوقۀ راه خریده، چشمم ترسیده که بقیۀ کارها را هم بیخبر بکند و آخرش داروی بیهوشی بریزد توی یکی از این قهوهسوختههای من که مزهشان آنقدر بد است که سیانور هم بریزد نمیفهمم، و بعد از سه روز به هوش بیایم و ببینم توی قایق همان دوستان قاچاقچی انسان در حال عبور از مرزیم. میدانم بابا، میدانم مرز کرمانشاه با هیچ خرابشدهای آبی نیست، اما دلم میخواهد این صحنۀ فرار از مرز را آبی تصور کنم.
او را صدا بزن داستان خوبی برای خواندن است که برای گروههای سنی مختلف مناسب است و هرکسی اهل داستان خواندن باشد میتواند از آن لذت ببرد. اگر این کتاب برای شما مناسب بوده است کتابهای دیگری هم هستند که میتوانید به سراغشان بروید. در ادامه تعدادی از این کتابها را معرفی میکنیم:
· کیمیا خاتون اثر سعیده قدس نشر چشمه
· پاییز فصل آخر سال است اثر نسیم مرعشی انتشارات چشمه
· شوهر آهو خانم اثر علیمحمد افغانی انتشارات نگاه
فرمت محتوا | epub |
حجم | 673.۵۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 88 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۵۶:۰۰ |
نویس نده | پگاه پزشکی |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۴/۲۶ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 88,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |