خیابان طولانی، تاریک، تنگ و مرطوب است. تقریباً سردم شده، بهخصوص کمرم یخکرده است. سرعت قدمهایم را بیشتر میکنم تا زودتر به اتومبیلم برسم. نباید انقد دور پارک میکردم. باید هرچه سریعتر به خانهام بروم و بخوابم. فکر رختخواب گرمونرمم، لحظهای رهایم نمیکند. نباید اتومبیلم را تا این اندازه دور پارک میکردم، نباید در مصرف نوشیدنی زیادهروی میکردم. نباید اینقدر دیر مهمانی را ترک میکردم و اصلاً بهتر بود به آن نمیرفتم» اینها جملاتی است که داستان جذاب و رعبانگیز سایه با آن آغازشده است. کارین ژیهبل نویسندهی فرانسوی تریلرهای روانشناختی این رمان را نوشته است.
- خلاصه داستان:
داستان با مقدمهای آغازشده است که در آن کلوئه، شخصیت اصلی داستان وقتی نیمهشبی از مهمانی به خانه برمیگردد سایهی مردی را میبیند که او را تعقیب میکند. سایهای که تازه آغاز ماجراست و قرار است تمام زندگیاش را تحت تاثیر قرار دهد.
در ادامه نویسنده مانند راویای تیزبین زندگی کلوئه را روایت میکند. داستانی که پس از شب اول با سایه آمیختهشده و زندگی کلوئه را بههمریخته است. او دائماً سایهی آن مرد را میبیند و فکر میکند او قصد کشتنش را دارد، اما هر بار که تلاش میکند کسی سایه را ببیند سایه ناپدید میشود. اما سایه چه کسی است؟ در زندگی کلوئه چهکار دارد؟ چه رازی پشت این اتفاقهاست؟
من موندم شخصیت های این کتاب همه عصبی و کم هوش هستن چجوری به اون جایگاه ها رسیدن زیاد جذاب نبود خیلی راحت با چند کار پلیسی ساده میشد طرف و گیر انداخت الکی خیلی آبکی بود
5
واقعا محشر و بینظیر بودیک شاهکار هنری از یک ذهن بسیار خلاق.
خانم سپیده مالمیر مثل همیشه چقدر هنرمندانه این اثر زیبا رو اجرا کردند. با تشکر از کلیه عوامل تولید
1
درکل خیلی کش دادن داستانو و نویسنده خاسته فقط یه چیزی معمایی بنویسه درکل هیچ منطقی پشتش نیس من لذت نبردم به سختی تمومش کردم که فقط بخاطر پولی که دادم تمومش کنم
3
داستان نسبتا خوب اما بی دلیل کشدار و کم منطق با رویدادهای کم ارتباط وتاحدی کلیشه ای ، رمان نسبتا ضعیف اما نحوه اجرا بسیار خوب و عالی
3
داستان جالب و غافلگیر کننده بود .البته بعضی جاها یه مقدار کشدار بود .اجرای زیبای خانم مالمیر هم که نیازی به تعریف کردن نداره .
5
اجرای روان 🎙️
سرگرمکننده 🧩
تلخ ☕️
گیرا 🧲
آموزنده 🦉
خیلی پرکشش و شوکه کننده بود.راوی در این کشش و جذابیت نقش بسزایی دارند👏👏