درباره مجموعه افسانه های ملل، توت فرنگی و اولین مهمانی جلد 8
عصر آن روز توت فرنگی کوچولو مشغول خرید از مغازهی تمشک کوچولو بود و همینطور که داشت به لباسها نگاه میکرد، فکری به سرش زد و یکدفعه با هیجان به تمشک گفت: «بهتر است یک مهمانی برگزار کنیم!» تمشک پرسید: «یک مهمانی؟»..
-از متن کتاب-