درباره مجموعه قصه های پریان، شاهزاده و شگفت انگیزان جلد 5
یگانه دختر پادشاه به دلیل علاقه به دویدن، شرط ازدواجش را سریعدویدن خواستگارش قرار میدهد. هر کس در مسابقه میبازد گردنش را میزنند. روزی شاهزادهای به قصد خواستگاری از دختر پادشاه راهی سفر میشود و در راه با تیزپا، تیزچشم، تیزگوش، درختانداز و بادساز مواجه میشود و در مقابل سکه و پوشاک آنها را به نوکری خود درمیآورد و آنها را به جای خودش در مسابقه شرکت میدهد. تیزپا در مسابقه دو برنده میشود، امّا دختر به ازدواج راضی نمیشود. شاهزاده با کمک درختانداز و تیزگوش موفق میشود رضایت دختر پادشاه را جلب کند و خودش پادشاه آن سرزمین شود.