کتاب کد دختران نشر کهکشان دانش

بهار سال ۲۰۰۸، وبلاگی به نام رژیم شامپاین درست کردم. این روزنه‌ای بود تا تحولات زندگی شخصی خودم را شرح دهم و به‌سرعت به شکل درمانی من تبدیل شد. هر هفته، من داستان‌هایی را با خوانندگانم به اشتراک گذاشته و سعی ‌کردم از طریق هر یک از آن‌ها درسی به دیگران یاد بدهم. من هدفم را از رنج خود یافته و در نهایت با خوانندگانم ارتباط برقرار کردم، کسانی که با تجربه تغییر در خود، علاقه زیادی به کمک کردن داشتند. هر هفته، ایمیل‌هایی از خانم‌هایی در کل دنیا که پست‌های وبلاگ مرا خوانده بودند دریافت می‌کردم. به همه افراد پاسخ می‌دادم. اگر کسی سوالی داشت، به بهترین شکل جوابش را می‌دادم. اگر نیاز به شنیدن داشت به او گوش می‌دادم. اگر می‌خواست موفقیت خود را جشن بگیرد، لیوانم را بالا برده و به سلامتی او می‌نوشیدم. نیروی برقراری ارتباطی که در این وبلاگ تجربه کردم قابل لمس بود. توانایی صحبت با خانم‌ها در مکان‌هایی مثل استرالیا، انگلستان و سوئد برای من خیلی جالب بود. بدون توجه به پیشینه، ما ترس‌ها و علائق مشابهی داشتیم. انرژی مبادله‌شده بین خوانندگان و من چیزی است که به سختی می‌توانم در قالب جملات آن‌ را بیان کنم. من می‌دانستم که با به‌اشتراک‌گذاری بخش‌هایی از زندگی‌ام خانم‌ها را نوازش می‌کنم و آن‌ها نیز مرا. من مطمئن نبودم چه اتفاقی در آن زمان می افتاد یا این وبلاگ مرا به کجا می‌برد، ولی می‌دانستم مرا به سمت چیزی بزرگ‌تر هدایت می‌کند. در سال ۲۰۱۵ این وبلاگ را به یک شغل موفق تبدیل کردم. من اکنون یک مربی ارشد زندگی و نویسنده کتاب‌های پرفروشی که در گذشته چاپ کرده‌ام هستم. در مورد من در مجلات گلیمور، شیپ، مری کلیر، کوسمو و سایر مجلات در کل دنیا مطلب نوشته‌اند و من مرتباً در برنامه‌های تلویزیون ملی و محلی در کل کشور برنامه دارم. وبلاگ نه‌چندان معروفم را به یک شغل تمام‌عیار موفق تبدیل کردم. من احساسی فراتر از یک شغل نسبت به آن داشتم. گویی کار، زندگی، ماموریت و هدف من بود. این چیزی است که من هر روز زندگی می‌کنم و نفس می‌کشم. تا به امروز، من به هزاران خانم کمک کرده‌ام ذهنیت خود را به سمت فضای شادتر و مثبت‌تر تغییر و در نهایت زندگی خود و شغل‌شان را بهبود بخشند. من میزبان کارگاه‌هایی برای خانم‌ها در کل دنیا بوده‌ و مخصوصاً به کار با خانم‌های کارآفرین خیلی علاقه‌مند هستم. من می‌دانم چگونه می‌توان به دنبال علائق خود رفت. می‌دانم دیگران می‌پرسند چرا می‌خواهید چنین مسیر پر مخاطره‌ای را انتخاب کنید. من می‌دانم نداشتن نقشه راه برای موفق شدن چیست. هم‌چنین می‌دانم یافتن کسانی که این کار را کرده‌اند یعنی چه. یافتن افرادی که می‌خواهند رازهای خود را به اشتراک بگذارند، دری را برای شما می‌گشاید، یا گاهی، نوشیدن یک لیوان نوشیدنی و شنیدن حرف‌های یکدیگر. هیچ چیز بیشتر از تماشای خانم‌ها در یک سطح واقعی و ایجاد دوستی صادقانه‌ و حمایت از یکدیگر مرا هیجان‌زده نمی‌کند. این اتفاق در کارگاه‌ها و جامعه آنلاین من می‌افتد و از بابت آن شگفت‌زده هستم. و نیز خانم‌هایی که آن را تجربه می‌کنند. من دوست دارم به روزهای اولی فکر کنم که وبلاگ‌نویسی مرا توانمند کرد. من قدرت جادویی برقراری ارتباط را دیده و این علاقه را هر روز با خود به محل کارم می‌آوردم. ولی همه‌جا این‌گونه نیست. در حقیقت، خانمی که برای راهنمایی نزد من می‌آید فاقد سیستم حمایتی در زندگی خود است، به همین دلیل آن را در برنامه‌های من می‌جوید. اکثر مراجعین من حسادت، منفی‌گرایی و رنج را از سوی همتایان، دوستان و حتی اعضای خانواده تجربه کرده‌اند، به‌ویژه هنگامی که یک جهش ایمانی داشته و وارد دنیای کارآفرینی شده‌اند. این جاده صاف نیست و اغلب مرا با دلسردی و ترس از سمت کسانی که نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند مواجه می‌کند. خانم‌ها در این مسیر می‌خواهند خانم‌های هم‌فکر در کنار آن‌ها باشند تا موفقیت خود را با آن‌ها جشن بگیرند. آن‌ها می‌خواهند این خانم‌ها را با خود همراه کنند. آن‌ها قدرت ارتباط را تشخیص می‌دهند و می‌دانند چقدر برای موفقیت در زندگی و شغل‌شان لازم است. بعد از تماشای خانم‌ها در کارگاه‌های مربی‌گری و به‌اشتراک‌گذاشتن پیوندهای پایدار و بهره‌مندی از خرد و بینش آن‌ها،‌ فهیمدم که باید این کتاب را بنویسم. آن‌چه پیش روی شماست نشان‌دهنده ابزارها و راهکارهایی است که با مراجعینم به اشتراک می‌گذارم و به آن‌ها کمک می‌کند بهترین زندگی را داشته باشند. من می‌خواهم داستانم را در مورد نحوه ساخت یک برند کلی برای توانمند کردن سایر خانم‌ها و داستان اتفاقی که پشت صحنه افتاده را در دنیای پرزرق‌وبرق و باشکوه توانمندی خانم‌ها و هدایت قدرت دختران با شما به اشتراک بگذارم. من هم‌چنین مصاحبه‌هایی با سایر کارآفرینان خانمی که تحت همین قوانین زندگی می‌کنند را به اشتراک می‌گذارم. این خانم‌ها همه تاثیر فردی بر زندگی من داشته‌ و من هر کدام از آن‌ها را تحسین می‌کنم. آن‌ها در صنعت خود رهبر هستند و نمونه‌هایی از چیزی که امکان‌پذیر است وقتی با ترس‌ها روبه‌رو می‌شوید به خود باوردارید و توانمندی خانم‌ها را به عنوان بخشی از داستان موفقیت خود می‌دانید. چشم‌انداز و خردی که آن‌ها با شما به اشتراک می‌گذارند گران‌بها است و من از شرکت آن‌ها در این پروژه هیجان‌زده می‌شوم. این کتاب به شما نشان خواهد داد که با کمی تغییر ذهن، می‌توانید کد دختر را رمزگشایی و زندگی و شغل راحت‌تری داشته باشید. هیچ دلیلی برای احتکار اطلاعات، ارتباطات یا بینش وجود ندارد. خرد باید به اشتراک گذاشته شود، بنابراین چیزی که برای بهبود خود یاد گرفته‌اید را به اشتراک بگذارید. بیایید با ساختن خود شروع کنیم. بیایید قابلیت‌های خود را شناخته و با حکم‌رانی بر دنیا شروع کنیم. کد دختر، به کارآفرینان و خانم‌های حرفه‌ای گرایش دارد و هر کس که می‌خواهد خانم بهتری شود. این کتاب به شما نحوه راه‌اندازی یک شغل چند میلیون دلاری را یاد نمی‌دهد. به شما در مورد سیستم‌ها یا فرایندهای عملیاتی نمی‌آموزد. بلکه نحوه ایجاد اعتمادب‌نفس را به شما می‌آموزد، ارتباط مجدد با چرایی شما، از بین بردن حسادت و در نهایت یاد دادن قدرت ارتباط. چون در انتهای روز، معنای زندگی و شغل همین است. بنابراین راحت نشسته، یک لیوان نوشیدنی برای خود ریخته و برای رمزگشایی کد دختران آماده شوید.