- از متن کتاب:
«اما اینکه چه دلیل موجهی در بحث و جدل در اینباره وجود دارد که حرفهایها درواقع بازی نمیکنند، بهنظرم از این واقعیت انکارناپذیر ریشه میگیرد که نگرش آماتورها با نگرش حرفهایها نسبتبه بازیکردن فرق دارد. پس، اگرچه گرسنههای منتظر غذا، نفر چهارم در بریج، و پِرسی، همگی انجام بازیها را تعهدی پذیرفتنی در راه انجامِ هدفهای دیگر میدانند، روشن است که این هدفها برای آنها مهمتر از خود بازیها هستندیا دستکم منطقاً میتوانند مهمتر باشند. اگر مثلا آن جوانهای گرسنه در یخچال غذایی پیدا میکردند که از چشمشان دور مانده بود، ممکن بود دیگر هیچ تمایلی برای یک دست پوکربازی نداشته باشند؛ اگر سروکلۀ بریجبازِ مشتاقی پیدا میشد، آن نفر چهارمِ بیاشتیاق با کمال میل کنار میکشید؛ و اگر سلیقۀ گوئندولین در انتخاب محبوب از ورزشکاران به سوی افراد پشتِمیزنشین تغییر جهت میداد، پرسی با خیال راحت از تیم فوتبال کنارهگیری میکرد. نگرشِ آماتور با این نگرشها تفاوت دارد زیرا انگیزۀ او از عشق به بازی میآید و نه عشق به غذا، یا رفاه همگانی، یا گوئندولین.
اگرچه نگرشهای آماتورها و حرفهایها آشکارا متفاوتاند، همچنان مسئله این است که این نگرشهای متفاوت نگرشهایی نسبت به بازیها هستند و نه نسبت به چیزی دیگر. به شیوهای همسان، اسمیت و جونز نگرشهای بسیار متفاوتی نسبتبه نیروی گرانش دارند. اسمیت که تلاش دارد موشکی را به فضا پرتاب کند از آن بد میگوید؛ جونز که تلاش دارد موشکی را به زمین بازگرداند آن را میستاید. ولی این نگرشهای مخالف تغییری در آن چیزی که نیروی گرانش است ایجاد نمیکنند.»