- نویسندهی یک کتابخانهی بزرگ:
«رکسان لانگستریت کنراد» با نام مستعار «ریچل کین» نویسندهای آمریکایی است که سال ۱۹۶۲ متولد شد. او را با رمانهای متعددی که در زمینههای فانتزی، ترسناک، معمایی و علمی-تخیلی نوشته میشناسند و چندین مجموعهی رمانهای دنبالهداری که خلق کرده است. کین علاوه بر نام حقیقی و نام ادبی خود، برخی از آثارش را با نامهای دیگری همچون «یان همل» و «جولی فورچون» منتشر کرده است. یک از مطرحترین آثار داستانی او، مجموعهی مفصل و موفق «خونآشامهای مورگانویل» نام دارد و مجموعهی مهم دیگرش «کتابخانهی بزرگ» است. اما پرمخاطبترین اثر ریچل کین، «دریاچهی مهآلود» است. این کتاب نخستین جلد از یک مجموعهی چهارجلدی هم محسوب میشود. جلد دوم این سری با نام «مردی از شب» نیز به فارسی ترجمه شده است. کین سال ۲۰۲۰، در ۵۸ سالگی و پس از انتشار بیش از پنجاه رمان پرطرفدار، چشم از جهان فروبست.
- وقتی دیگر هیچجا امن نیست:
«گوئن پراکتور» پس از آنکه در «دریاچهی مهآلود» با این حقیقت مهیب مواجه شد که همسرش قاتلی سریالی است، به هر مشقتی بود، زندگی تازهای را همراه دو فرزندش ساخت. او پس از به زندان افتادن همسر سابقش، بهناچار وارد جدالهایی سخت با همدستان همسر سابقش شد تا بتواند جان خود و فرزندانش را نجات دهد. حالا داستان «مردی از شب» از یک مسافرخانه شروع میشود. آن هیولا چند روزی است که از زندان گریخته و پیامکی روی گوشی گوئن، او را به جنگی دیگر فرامیخواند: «دیگه هیچجا جات امن نیست.» اما گوئن نه خودش آدمی است که به همین سادگی میدان را خالی کند و نه در این جنگ تنهاست. «سیم کید» در این مسیر با او همراه است. اما همهی اینها چیزی از دهشت نیروی مقابلشان کم نمیکند. این جدال، پر است از بازیهای ذهنی پیچیده و بیرحم که در آن کشمکش به اوج میرسد و تصمیماتی بسیار دشوار سر راه قهرمانان این داستان قرار دارد.
- عصبانی بودن همهمان را نجات خواهد داد:
وقتی چشمهایم را میبندم، ملوین رویال در این تاریکی کوتاه تعقیبم میکند. پلک میزنم، در خیابان است. پلک میزنم، در خیابان است. پلک میزنم، از پلههای مسافرخانه بالا میآید و به راهروی سرباز طبقهی دوم میرسد. پلک میزنم، بیرون در ایستاده و گوش تیز کرده. با لرزش گوشیام که پیامکی دریافت کرده، طوری خود را عقب میکشم که دردم میگیرد. با چشمهای خستهام چند بار پلک میزنم و روی صفحهی تلفن تمرکز میکنم. پیامک از شمارهای مسدودشده است. میدانم چه کسی به من پیامک داده. دوازده روز از زمانی که فرزندانم را از چنگال یک قاتل نجات دادم، میگذرد. بدنم خسته و کوفته و کبود است و مرتب سردرد دارم. دلشکسته و خسته و نگرانم و بیشتر از همه عصبانیام. نیاز دادم عصبانی باشم. عصبانی بودن همهمان را زنده نگه خواهد داشت. وقتی خشمم را به دمای سوزان و تقریباً دردآوری رساندهام، تلفن را درمیآورم. نوشته: «دیگه هیچجا جات امن نیست.»
- دنبالهای بر رمان «دریاچهی مهآلود»:
کتاب صوتی «مردی از شب» اثر «ریچل کین» که دنبالهای است بر رمان پرمخاطب «دریاچهی مهآلود» نتیجهی همکاری نشر صوتی آوانامه و «نشر آموت» است. ترجمهی این اثر نیز همچون جلد نخست، برعهدهی «مریم رفیعی» بوده اما در اجرای مردی از شب، «ایمان رئیسی» و «پژمان رمضانی» نیز «ماهتینار احمدی» را یاری کردهاند.