اولین چهارشنبهی هر ماه واقعاً روز مزخرفی بود. روزی که باید با ترس منتظرش میبودیم، تحملش میکردیم و بعد باید فراموش میشد. همهی طبقات باید از تمیزی برق میزدند، همهی صندلیها باید گردگیری میشدند و همهی روتختیها باید صاف و بدون چروک میبودند. نود و هفت بچهیتیمی که در هم میلولیدند باید تمیز شسته میشدند و موهایشان شانه میخورد و دکمههای لباسهای تازه آهارخوردهشان سرتاسر بسته میبود و به همهی نود و هفت نفرشان یادآوری میشد که مواظب رفتارشان باشند و هر وقت یکی از اعضای هیئتامنا با آنها حرف میزد باید میگفتند «بله قربان» یا «نخیر قربان». دوران غمانگیزی بود و بار آن بر دوش جروشا اَبوت بیچاره که بزرگترین بچه بود، بیشتر سنگینی میکرد. اما این اولین چهارشنبهی خاص هم مثل باقی اولین چهارشنبهها، بالاخره به آخر رسید. جروشا از آبدارخانه، که در آن برای مهمانان پرورشگاه ساندویچ درست میکرد گریز زد و به طبقهی بالا رفت تا کارهای عادیاش را انجام دهد. کار عمدهی او مراقبت از ساکنین اتاق ف بود، جایی که در آن یازده بچهکوچولو در سنین چهار تا هفت سال، یازده تخت کوچک در یک ردیف را اشغال میکردند. جروشا مشغول انجام وظایفش شد، اینکه بالاپوشهای چروکیدهی آنها را صاف و مرتب کند، بینیهایشان را تمیز کند و آنها را منظم بهصف کند، تا به ناهارخوری بروند و نیم ساعت خوشایند مشغول خوردن نان و شیر و پودینگ آلو شوند. - متن کتاب -
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 397 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۱۴:۰۰ |
نویسنده | جین وبستر |
مترجم | زهره زاهدی |
ناشر | انتشارات کتابسرای نیک |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | daddy-long-legs |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۲/۰۴ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |