چه کسی از هنر معاصر می ترسد؟ کتاب پیش رو تلاشی است برای پاسخ به یکی از مهمترین گرفتاریهای هنر معاصر؛ دورافتادگی از اصل جامعه، گرفتاری در دام زبان فاخر و واژگان پیچیده،گسترش پایانناپذیر قلمروی آنچه هنر پنداشته میشود و شکلگیری پدیدهٔ «ما و آنها» میان اهل هنر و ناآشنایان با آن.
بهراستی چه کسی از هنر معاصر میترسد؟ پاسخ، بخش بزرگی از مردم است و این حقیقتی تلخ و نشان دهندهٔ شکست هنر در پیوند با جامعه است. هنر معاصر و صنعت پیرامون آن با فلسفهبافی،موزههایی در ابعاد غیرانسانی، زبان تخصصی و دشوار، داد و ستد با ارقام نجومی و گستردن قلمروی آنچه هنر خوانده میشود روز به روز برای کسانی که از این ماجرا دورند ترسناکتر شده است.
داستان ما هم دگرگونه از جهان نیست. من در تهران زندگی میکنم و نمیدانم چگونه در شهری با سیزده میلیون ساکن بسیاری از افراد جامعهٔ هنرهای تجسمی همدیگر را میشناسند. جای شگفت نیست که در شهری چنین بزرگ و پرشمار در گشایش رویدادهای هنری همیشه آدمهای آشنا میبینیم؟ آیا جز این است که شمار کسانی که اصلاً به هنر معاصر فکر میکنند بسیار بسیار اندک است؟
این کتاب همهٔ ابزارها را گرد هم آورده تا به شما این اعتماد به نفس را بدهد که در گفتگوهایی دربارهٔ هنر معاصر کم نیاورید... یا به نمایشی بروید و بتوانید تصمیم بگیرید که از آن خوشتان آمده یا نه. هنگامی که بهآسانی میتوانیم با دوستانمان دربارهٔ آخرین فناوری پیچیدهٔ به کار رفته در فلان فیلم یا انتخابات بعدی گفتگو کنیم،چرا با اندیشیدن به گپی ساده دربارهٔ هنر معاصر ترس ما را فرا میگیرد؟ این هم یک موضوع تخصصی است مانند هر موضوع تخصصی دیگری که میتواند قرض گرفته شود و موضوع گفتگو سر میز شام باشد. از شما دعوت میکنیم که در این سفر با ما همراه باشید تا هر آنچه جهان هنر دارد را از سیر تا پیاز دریابیم، به امید اینکه در پایان راه ببینید که هنر معاصر ترس ندارد و میتواند حال ذهنمان را خوب کند و سرگرم کننده هم باشد.