0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  معسومیت نشر مصطفی مستور

کتاب معسومیت نشر مصطفی مستور

کتاب متنی
نویسنده:
درباره معسومیت
اگه بخوام مثل این سینمایی‌های بی‌‌پدر و مادرِ حقه‌باز حرف بزنم‌ باید بگم بهتره افراد زیر سن قانونی این کتاب رو نخونند. منظورم اینه ممکنه چیزهایی توی کتاب باشه که واسه‌ اون‌هایی که سن‌شون کم‌تر از هجده ساله اصلا مناسب نباشه. این «مناسب» هم از اون کلمه‌های حروم‌زاده‌ایه که من هیچ وقت نفهمیدم پدرش کی هست و مادرش کی بوده و اصلا چه‌طور سر و کله‌ش توی کتاب‌های قانون پیدا شد. تا اون‌جا که یادم می‌آد من هیچ وقت هیچ علاقه‌ای به نوشتن چیزهایی که برای زیر هجده‌ساله‌ها «مناسب» نیست، نداشته‌ام. برعکس، همیشه فکر کرده‌ام آدم اگه یه ذره عقل تو کله‌ش باشه باید سعی کنه چیزهایی بنویسه که از قضا فقط مناسب همین افراد زیر هجده سال باشند و حتی خوندنشون واسه بزرگ‌ترها ممنوع باشه. پدرم همیشه می‌گفت نودونه درصد آدم‌های نازنین کسانی هستند که به سن قانونی نرسیده‌اند و نودونه درصد آدم‌های رذل و حروم‌زاده کسانی هستند که مدتیه از خط هجده‌سالگی گذشته‌اند، حتی اگه این مدت یه روز باشه. شک ندارم این‌رو تو کتابی، مجله‌ای، چیزی نخونده بود. گمونم از فیلمی شنیده بود یا توی حبس کسی بهش گفته بود؛ چون پدرم بیش‌تر عمرش یا توی سینما بود یا توی حبس. حاضرم تو هر دادگاه عادلانه‌ای شهادت بدم که پدرم در تمام مدت پنجاه سالی که سواد خوندن داشت، حتی یه کتاب هم نخوند. حتی یه برگ کاغذ. احضاریه‌های دادگاهش رو هم می‌داد من می‌خوندم. پدرم، خیلی خلاصه، یه شیاد تمام‌عیار بود که عاشق پول بود و سینما و ماشین. با این حال، من تا دم مرگ تقریبا زود‌هنگامش در پنجاه‌و‌هفت‌سالگی، خیلی چیزها ازش یاد گرفتم هرچند نمی‌خوام این‌جا چیزی درباره‌شون بگم چون این کتاب قرار نیست درباره‌ی پدرم باشه و من هروقت لازم بود، تنها در حد زرورت به اون شیاد مرحوم اشاره می‌کنم. شاید یه روز یه کتاب هم درباره‌ی اون نوشتم. درباره‌ی اون و مامان مهناز. منظورم اینه اول باید ببینم تکلیف این کتاب چی می‌شه. اگه این کتاب چاپ شد و مردم خوش‌شون اومد، اون وقت شاید رفتم سراغ کتاب مامان مهناز و بابا سیروس. هرچند هیچ قولی بابتش نمی‌دم. تنها قولی که فعلا می‌تونم بدم اینه که اگه رفتم سراغ اون کتاب سعی می‌کنم اون رو طوری بنویسم که خوندنش واسه افراد زیر هجده سال ممنوع نباشه. حالا که فکرش رو می‌کنم، می‌بینم شاید علت این‌که این کتاب کارش به جایی کشیده که خواننده‌هاش باید از جایی بیاند که بنابر حساب‌کتاب پدرم فقط یه درصدشون نازنین‌اند، اینه که من در تمام مدت نوشتنش مثل سگ زخمی عصبانی بودم. پدرم اعتقاد داشت وقتی کسی عصبانی شد باید هر چیز نوک تیزی رو از دور و برش دور کرد چون ممکنه یارو برش داره و باهاش به کسی سدمه بزنه. من گمون می‌کنم وقتی نویسنده‌ای عصبانی شد باید قلم و کاغذ رو ازش دور کرد وگرنه کتابش تبدیل می‌شه به چیزی که به قول پدرم نودونه درصد آدم‌های نازنین نباید اون رو بخونند و این جدا باعس تاسفه.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۰۳ مگابایت
تعداد صفحات
192 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۶:۲۴:۰۰
نویسندهمصطفی مستور
ناشرمصطفی مستور
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۱۲/۰۹
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۰۳ مگابایت
۱۹۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
5
100 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
1 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

عالیه واقعا

5
(1)
75,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
معسومیت
مصطفی مستور
مصطفی مستور
5
(1)
75,000
تومان