پدرو و کاپیتان یک نمایشنامه درام نوشته ماریو بندتی است. نسخه اصلی این کتاب توسط انتشارات Nueva Imagen در مکزیک در سال 1979 منتشر شد، اگرچه قبلاً در همان سال توسط Teatro El Galpón به نمایش درآمد. در ابتدا این رمانی با عنوان El cepo بود، اما پس از مصاحبه با منتقد خورخه روفینلی، بندیتی تصمیم گرفت آن را به یک قطعه تئاتری با تنها دو شخصیت و ساختار چهار پردهای تبدیل کند.
پدرو و کاپیتان گفتگوی بین دو شخصیت پدرو، یک زندانی سیاسی که شکنجه میشود، و کاپیتان، شکنجهگر، الهامگرفته از فرآیندهای شکنجهای است که در دوران دیکتاتوری مخروط جنوبی (جنوب آمریکای لاتین) وجود داشت، اگرچه در نمایشنامه هرگز اشاره نمیشود که دقیقاً به کجا مربوط است.
فراتر از محکوم کردن روشهای سرکوب نظامی و شکنجه، این اثر مضامینی جهانی را مطرح میکند، مانند آزادی، کرامت، ارزش زندگی، اعتقادات...
این کتاب در ایران توسط مزدک صدر به فارسی برگردانده شده و با همکاری نشر نی منتشر شده است.
ماریو اورلاندو هملت هاردی برنئو بندتی فاروگیا زادهی ۱۴ سپتامبر ۱۹۲۰ در شهر پاسو پلوس توروس در اروگوئه است. او روزنامهنگار، شاعر و نویسنده سرشناس اروگوئهای بود. از او به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم یاد میشود.
بندتی در یک خانواده مهاجر ایتالیایی به دنیا آمد. ۱۴ سالش بود که در یک مغازه مشغول به کار شد. از ۱۵ سالگی به خاطر سرودن شعر و نوشتن داستان وارد حلقههای ادبیات آمریکای لاتین شد. او از جوانی وارد حرفه روزنامهنگاری شد و برای چند دهه سردبیر مجلات ادبی و سیاسی بود. بندتی به عنوان منتقد ادبی و سینمایی در روزنامههای اروگوئه و دیگر کشورهای اسپانیاییزبان کار کرد.
بندتی علاوه بر نویسندگی و شاعری یک فعال سیاسی نیز بود. او تمایلات چپی داشت و از انقلاب کوبا حمایت میکرد. در کنار نویسندگانی چون گابریل گارسیا مارکز و ارنستو ساباتو از استقلال پورتوریکو پشتیبانی میکرد. او سال ۱۹۷۱ به تشکیل ائتلاف چپ در اروگوئه به نام جبهه فراگیر کمک کرد تا نظام دو حزبی کشورش را که ۱۵۰ سال حاکم بود، به چالش بکشد. بندتی سرانجام در سال ۲۰۰۹ چشم از جهان فروبست.
این کتاب که در واقع یک نمایشنامه است، به علاقهمندان تئاتر پیشنهاد میشود. همچنین افرادی که به ادبیات آمریکای لاتین علاقه دارند نیز میتوانند از این کتاب لذت ببرند.
کاپیتان ببین، پدرو... شاید ترجیح میدهی رومولو صدایت کنم که توی حزب میشناسندت؟ نه. همان پدرو صدایت میکنم. چون الان و اینجا با حقایق سروکار داریم و صداقت از همهچیز برای من مهمتر است. ببین، پدرو، من وضعیت تو را میفهمم. توی بد وضعیتی گرفتار شدی. توی این دوره و زمانه. تو زندگی نسبتاً خوبی داری. زن زیبا و جوانی داری، بچهای ناز و سالم، پدر و مادری که هنوز سرپا هستند، شغلی خوب توی بانک، خانهی کوچکی که با تلاش خودت ساختهای. (لحنش را عوض میکند.) راستی. چرا مردم طبقه متوسط مثل من و تو، اینقدر به داشتن خانه شخصی علاقهمندند؟ شما وقتی تصمیم گرفتید جامعهای بدون مالکیت خصوصی بسازید به این مسئله فکر نکردید؟ لااقل در این قضیه، خانه شخصی، کسی طرفدار شما نیست. (به صحبتهای قبلی برمیگردد.) یا شاید هم به نظر خودت داشتی خیلی ساده و بینقص زندگیات را میکردی که یکهو یک روز صبح زود چند نفر در خانهات را زدند، از همه طرف ریختند روی سرت و اینطور کتکت زدند.
چرا خودم را جای تو نمیگذارم؟ باید حیوان باشم که وضعیت تو را درک نکنم. اما به تو اطمینان میدهم که حیوان نیستم. پس بگذار برایت روشن کنم که همینجا کسان دیگری هم هستند که تقریباً حیواناند. هنوز با آنها آشنا نشدهای، اما شاید بشوی. آنهایی را که شب قبل به تو خوشامد گفتند نمیگویم، نه. کسانی هستند که وحشتناکترند. اعتراف میکنم که من قادر نیستم کارهای کثیفی مثل آنها بکنم. برای جلاد بودن باید جلاد متولد شده باشی. من نوع دیگری متولد شدهام. اما بالاخره شکنجهگر هم لازم است. بخشی از جنگ است. تصور میکنم که شما هم چنین چیزی دارید. کارهای کثیف و کارهای تمیز، اینطور نیست؟ شاید تنبلی باشد، ولی من کارهای تمیز را ترجیح میدهم. مثل کاری که الان میکنم: نشستهام اینجا و دارم با تو گپ میزنم، نه کتکی در کار است. نه بازجویی و نه شکنجهای، فقط میخواهم با دلیل قانعت کنم. تخصص من برق وصل کردن به آدمها نیست. بحث کردن است. هرکسی میتواند برق وصل کند اما برای پیش بردن بحث باید سطح بالاتری داشت. موافقی؟ برای همین هم دستمزدم کمی از برقکارها بیشتر است. (انگار از کلمهای که به کار برده خوشش آمده باشد. ضربهای به پیشانی خودش میزند.) برقکار! چرا قبلاً کسی به ذهنش نرسیده بود آنها را اینطور صدا کند؟ امشب توی کازینو...
· کتاب نمایشنامه عرق سرد اثر لین ناتج
· کتاب نمایشنامه لطیف است شب اثر سایمن لوی
فرمت محتوا | epub |
حجم | 548.۹۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 63 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۰۶:۰۰ |
نویسنده | ماریو بندتی |
مترجم | مزدک صدر |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Pedro y el capiton |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۱۲/۰۸ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب خیلی خوبه