داستان این رمان در پانسیونی به نام میرامار می گذرد و به زندگی ساکنین این پانسیون، صاحب یونانی آن با نام ماریانا و خدمتکار جوانش می پردازد. تمام کارهای ساکنین میرامار، حول محور دختری خدمتکار به نام زهره می چرخد. زهره، دختر جوان و زیبایی است که زندگی اش در روستا را رها کرده و به میرامار آمده است. همزمان با این که هر شخصیت تلاش می کند تا علاقه و اعتماد زهره را به دست آورد، تنش ها و حسادت هایی میان ساکنین پانسیون شعله ور می شود. داستان این کتاب، چهار مرتبه و هر بار از نقطه نظر یکی از ساکنین روایت می شود و برای مخاطب این فرصت را فراهم می کند تا هر چه بهتر با پیچیدگی ها و مسائل زندگی در جامعه ی مصر پس از وقوع انقلاب آشنا شود.