- اثر دیگری از نویسندهی دو کوچه بالاتر:
«مریم سمیعزادگان» نویسندهی ایرانی است که آبان ۱۳۵۰ در تهران متولد شده. او پس از فارغالتحصیل شدن در رشتهی زبان آلمانی، کار نوشتن را با داستانهای کوتاه آغاز کرد؛ داستانهایی که نشریات مختلف آنها را چاپ کردند. نخستین تجربهی رماننویسی سمیعزادگان بسیار موفق بود: «دو کوچه بالاتر». او پس از این اثر، دو رمان دیگر نیز نوشته است: «آقادار» و «من رعنا هستم». علاوه بر این، مجموعهای از داستانهای کوتاه مریم سمیعزادگان در کتابی تحت عنوان «حاجینرگس» چاپ شده و او یک اثر داستانی نیز برای نوجوانان نوشته که «سال کلاغ» نام دارد. از شاخصههای پررنگ آثار سمیعزادگان، توجه به جزئیات و توصیف دقیق آنها، توانایی بسیار در انتقال احساسات و ساخت فضاهای ملموس و جذاب است.
- «عشق و درویشی و انگشتنمایی و ملامت، همه سهلست؛ تحمل نکنم بار جدایی»:
«آقادار» روایتگر سرگذشت پیرمردی به نام «مُلاسلیمان» است. او که سالهاست بهعنوان خادم یک امامزاده روزگار میگذراند، زندگیاش را بیش از همه با دو چیز میگذراند: اولی آدمهایی هستند که هرکدام با دردی عمیق یا آرزویی دراز به امامزاده میآیند و چارهی مشکلشان را آنجا میجویند و دخیل میبندد بر درختِ توی حیاط امامزاده که به آن «آقادار» میگویند. ملاسلیمان هم خود را در دردهایشان شریک میکند و به چارهجویی برمیآید. اما آنچه رزق روح ملا شده، یاد گذشته است و آدمهایی که حالا نیستند. گذشته چیزی است که زندگی خالی و تنهای امروز ملا بیش از همه با آن پر میشود؛ یاد پدری که هرگز نبوده است، یاد مادری که دیگر در قید حیات نیست و بیش از همه، یاد همسری که... خب، میشود گفت مدتهاست که دیگر نیست. اگر هم این یادها، لحظهای روزهای او را به حال خود بگذارند، شبها خوابشان همهی آنچه اتفاق افتاده یا میتوانسته بیفتد را به رخ ملاسلیمان میکشند. سینهی سلیمان مالامال است از اسرار زوار امامزاده؛ اما او، از برای خود نیز رازهایی سربهمهر دارد.
- «دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم»:
صدای رادیو توی ایوان پیچیده، صافِ صاف، بیخش و خِرخِر: «بیشترِ ما آدمها زندانی قالبی هستیم که از خود ساختهایم. زندانیِ نگاه ما به ما، زندانی نگاه دیگران به ما و زندانی انتظار و توقع دیگران از ما. گاهی خودمان دستوپای خودمان را میبندیم و گاهی زحمت این کار را به دیگری میسپاریم. شکستن این قالب آسان نیست، شجاعت میخواهد. همیشه ترسی وجود دارد که اجازه نمیدهد آن قالب شکسته شود. ما در یک نقطه ایستادهایم و دور خودمان آجر میچینیم و بالا میبریم. درواقع برای خودمان یک قفس آجری درست میکنیم، شما همان قالب حسابش کنید. حالا یک گروه هم هستند که سلیقه به خرج میدهند و قفسشان را مسقف میکنند که مثلاً شیکتر به نظر بیاید؛ این بدترین نوع قفس است. عمری از دیدن آسمان هم بینصیب میمانند.»
- با صدای نویسنده:
کتاب صوتی «آقادار» اولین کتاب «مریم سمیعزادگان» است که طی همکاری آوانامه و «انتشارات کتابسرای تندیس» با صدای خود نویسنده تولید و منتشر شده است. پس از این، دیگر اثر تحسینشدهی او یعنی «دو کوچه بالاتر» هم توسط آوانامه صوتی خواهد شد.