در این کتاب تنش میان «اجتماع و سنت» با «آزادی و طغیان میل» پابرجا است؛ تنشی که احتملاً حفظ آن پیششرط هر «راهحلی» است. اما برجسته ساختن پیوند دیالکتیکی کل و جزء و حضور برسازندۀ هریک در دیگری، صرفاً یکی از شروط پرداختن به مسئلۀ اساسی وحدت و کثرت در عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، مسئلهای که با گسترش فرایند پرشتاب جهانی شدن و پیامدهای متفاوت و گاه متضاد آن، هرروز اشکال جدیدی از وحدت و جدایی را بر دولتها، ملتها، طبقات، تمدنها، اتحادیههای اقتصادی و نظامی و نهایتاً سنتها و اجتماعات تحمیل میکند.