تیمارستان متروک اثر دن پبلاکی، در میان انبوه داستانهای نوجوانان، رمانی سر بر آورده که با تار و پود وجودمان عجین شده و ما را به سفری هیجانانگیز و در عین حال ترسناک و به دنیایی ناشناخته میبرد. این دسته کتابهاست که با روایت داستانی پرماجرا و سرشار از رمز و راز، خواننده را به دل تاریکی و ناشناختهها میبرد. داستان در شهر کوچکی به نام گریلاک رخ میدهد. در این شهر، تیمارستانی متروکه به نام گریلاک وجود دارد که سالهاست دربهای خود را به روی کسی نگشوده است. افسانهها و داستانهای ترسناکی در مورد این تیمارستان بر سر زبانهاست و مردم محلی از نزدیک شدن به آن خودداری میکنند. دن پبلاکی با ظرافتی مثالزدنی، فضایی وهمآلود و ترسناک را در داستان خود خلق میکند. توصیفات دقیق او از بخشهای مختلف تیمارستان متروکه، از راهروهای تاریک و نمور گرفته تا اتاقهای سلولی و ابزارهای پزشکی زنگزده، حس ترس و وحشت را به طور کامل به خواننده منتقل میکند. شخصیتهای داستان به خوبی پرداخته شدهاند و هر کدام از آنها ویژگیها و خصوصیات منحصر به فرد خود را دارند. تیمارستان متروک پر از لحظات ترسناک و هیجانانگیز است. نویسنده با ظرافت از عناصر مختلفی مانند صداهای عجیب و غریب، اشیاء متحرک و ارواح سرگردان برای ایجاد ترس و وحشت در خواننده استفاده میکند. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان خارجی فیدیبو سر بزنید.
دن پبلاکی (متولد سال 1977) نویسندهای آمریکایی است که در ژانر وحشت و راز و رمز برای نوجوانان مینویسد. او بیشتر به خاطر مجموعه کتابهای ماجراهای ترسناک خود شناخته شده است که از جمله آنها میتوان به دزد و شکارچی و کابوس زدگان اشاره کرد. او اکنون در بروکلین، نیویورک زندگی میکند.
جهت مشاهده سایر آثار دن پبلاکی کلیک کنید.
کتاب تیمارستان متروک در کنار ترس و وحشت، داستانی پر از معما و راز نیز هست. این کتاب در ژانر وحشت و راز و رمز نوشته شده است که از ژانرهای محبوب بین نوجوانان است. داستانهای این ژانر با ایجاد فضایی پرماجرا و هیجانانگیز، خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه میکنند. تیمارستان متروک پر از لحظات ترسناک و هیجانانگیز است. نویسنده با ظرافت از عناصر مختلفی مانند صداهای عجیب و غریب، اشیاء متحرک و ارواح سرگردان برای ایجاد ترس و وحشت در خواننده استفاده میکند. خواننده در طول داستان با پرسشهای متعددی روبرو میشود و مشتاقانه منتظر یافتن پاسخ آنهاست. رازهای مربوط به گذشته تیمارستان، هویت بیماران روانی و اتفاقاتی که در آن رخ داده است، از جمله معماهایی هستند که در طول داستان به تدریج آشکار میشوند. تیمارستان متروک رمانی جذاب و هیجانانگیز برای نوجوانان است که دوستداران ژانر وحشت را به شدت مجذوب خود میکند. این داستان با فضاسازی شگفتانگیز، شخصیتهای پرداخته شده و روایتی پرماجرا، خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه میکند. این کتاب برای نوجوانان 12 سال به بالا مناسب است. لحن داستان و پیچیدگی معماها به گونهای است که برای این رده سنی جذاب و مناسب است. از افتخارات کتاب تیمارستان متروک میتوان به موارد زیر اشلره کرد:
- منتخب جونیور لایبرری گیلد در سال 2013 و 2014
- یکی از برترین داستانهای نوجوانانه به انتخاب انجمن کتابداران آمریکا
- برندهی جایزهی کنتاکی سال 2014
نِیل کِیدی روی پلههای ایوان خانهی قدیمی خالههایش منتظر رسیدن دوست تازهاش، وِسلی بَپتیست نشسته بود و کیف کوچکی روی پایش بود. کیف را از پشت انبار آشپزخانهی خالههایش پیدا کرده بود و میدانست که خیلی به درد بازدید از گری لاک هال میخورد. یک چراغ قوهی کوچک برای تاریکی، یکی از سنجاق سرهای خواهرش برای بازکردن قفلها، چندتایی کیسه پلاستیک برای جمعکردن مدرک، یک بطری آب، دوربین دیجیتال و یک دفترچه و خودکار توی کیف انداخته بود.
شب قبلش وِسلی برای او افسانهی پرستار جنت را تعریف کرده بود. داستان با هشدار جدیِ «از گریهال دور بمون... وگرنه...!» تمام شد، اما تمام چیزی که نیل میخواست این بود که به تیمارستانِ جنگل برود و با چشمهای خودش ببیند این حرفوحدیثها از کجا آب میخورد.
وقتی حرف جن و روح و چیزهای ترسناک میشد، نیل خودش را کارشناس میدانست. قبلاً، در نیوجرسی، نیل و دوستانش بلد بودند با مقوا و ماژیک صفحهی احضار روح بسازند. بلد بودند چطور از ارواح فیلم بگیرند و چطور دلشورهای را که در مکانهای تسخیرشده به آدم دست میدهد، تشخیص دهند. برای یاد گرفتن همهی اینها کُلی تمرین لازم بود، اما نیل مربیهای خوبی داشت؛ برنامهی تلویزیونی مورد علاقهاش، کاوشگران ارواح، هر جمعه شب پخش میشد. از دو سال پیش که پخش برنامه شروع شده بود، نیل یک قسمتش را هم از دست نداده بود. مجریهای برنامه، الکسی و مارک سه نکتهی مهم برای جمعآوری بهتر اطلاعات موقع شکار روح گفته بودند: باتریهایتان را تازه، ذهنتان را باز و لباس زیرتان را تمیز نگه دارید.
«منتظر اتوبوسی که بری خونه؟» نیل چرخید و خواهر بزرگترش، بری را دید که پشت سرش توی چارچوب در ایستاده بود.
نیل گفت: «هههه!» و رویش را برگرداند. «توی آب نمک خوابیدی؟»
بری شوخی را ادامه داد و گفت: «فکر نکنم بیاد.» آمد توی ایوان و وانمود کرد دارد به خیابان خلوت نگاه میکند. آن دست خیابان بادی پر قدرت برگ درختان را تکان داد، انگار ماشینی نامرئی داشت به سمت مقصدی نامعلوم از آنجا رد میشد. یک لحظه بعد کنار نیل نشست: «حالا بی شوخی، به قیافهت میاد داری میری یه جایی. خاله کلر و خاله آنا بهمون گفتن همین جا منتظرشون بمونیم.»
«خاله کلر گفت زود برمیگردن. هیچکدوم نگفتن که منتظرشون بمونیم.»
اگر شما هم به خواندن رمان و داستانهای خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
مردی به نام اوه نویسنده فردریک بکمن انتشارات نون
دنیای سوفی نویسنده یوستین گردر نشر نیلوفر
کافکا در کرانه نویسنده هاروکی موراکامی انتشارات نیلوفر
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 276 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۱۲:۰۰ |
نویسنده | ن پُبلاکی |
مترجم |