اینکه فلسفه ی پراکسیس به خود به شیوه ای تاریخی گرا می نگرد، یعنی به عنوان مرحله ای گذرا از اندیشه ی فلسفی، نه تنها به طور ضمنی در تمام نظام آن مندرج است، بلکه در این تز مشهور [مارکس] نیز صراحت کامل دارد که پیشرفت تاریخی در یک نقطه ی مشخص با گذار از قلمروی ضرورت به قلمروی آزادی شناخته خواهد شد. تمام فلسفه های تاکنون موجود نظام های فلسفی) نمودهایی از تضادهایی درونی بوده اند که جامعه را دچار شکاف می کنند. اما هر نظام فلسفی ای به خودی خود بیان آگاهانه ی این تضادها نبوده است، زیرا این بیان را تنها مجموعه ی نظام ها [ی فلسفی] در تعارض با یکدیگر می توانند فراهم آورند.