«یافتن حقیقت به روش نیاز دارد.»
رنه دكارت
دوران ما از سویی، دورانِ سیاستِ معطوف به زندگی روزمره (میكروپلتیك) و سیاستِ زندگانی، و از سویی دیگر، دوران سیاستِ تفاوت، تمایز، هویت و بازنمایی است. اما از جهتی دیگر، این عصر، عصر تأكید بر قلمروهای كوچك، و مقاومت نیز هست. دوران ما، همچنین دورانِ تكثیرِ زیستجهان یا جهان اجتماعی مردم است. به بیان دیگر، زیستجهانِ آدمیانِ عصر ما، بهطور فزایندهای در مسیر قطعهقطعه یا متکثر شدن قرار گرفته است. این شرایط، بستری برای تولد «خودِ اكسپرسیونیستی» و «هویتهای موزائیكی» فراهم آورده است. زیستجهانِ این «خود»، زیستجهانی است بدون «مرز»؛ سرشار از حقایق متکثر؛ متأثر از بازیهای زبانی و گفتمانی متنوع؛ دربرگیرندهی راهها، افقها، آغازها، و فرجامهای گونهگون؛ مملو از خردهگفتمانهای محلی؛ تجربهکنندهی بحرانهایی همچون بحرانِ اصالت، بحرانِ کلیت و تمامیت، بحرانِ بازنمایی، بحرانِ سوژه، بحرانِ فراروایتها، فراتئوریها، فراروشها، و بحرانِ قطعیتها و ایقانها و تصدیقها. دنیای این «خود»، دنیایی است همراه با دگرگونیهای گیجكننده؛ سیال، نفوذپذیر و نامشخص؛ پر از ابهام، ایهام، احتمال، تصادف، تضاد، پیچیدگی، بدعت، رندی، و ارتداد.