کتاب نقش بزه دیده در وقوع جرایم جنسی نشر انتشارات فرنام

در جوامع ابتدایی و قبل از تشکیل حکومت و قوای عمومی، بزه دیده شخصاً اجرای عدالت را عهده دار بود و به هر نحو ممکن در جهت تامین مقصود اقدام می گردید، در این مرحله با همۀ کاستی هایی که در نحوۀ اجرای عدالت وجود داشت، نقش بزه دیده بسیار مهم و موثر بوده، لکن به مرور زمان این نقش کم رنگ تر شد. از این رو حق و حقوق بزه دیده نیز کم کم جای خود را به تادیه جزای نقدی به دولت داد و تحت تاثیر تفکر نظام کلاسیک، از مجنی علیه تنها به عنوان شاهدی که بر وقوع بزه بیش از دیگران اطلاع داشته استفاده می شده است، اما با خاتمه سلطۀ تفکر حقوق جزای کلاسیک و پیدایش مکتب تحققی، نگرش از عمل مجرمان به شخص مجرم معطوف گردید و یکی دیگر از ارکان ثلاثه واقعۀ مجرمانه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. اما رکن دیگر، یعنی بزه دیده کماکان به دست فراموشی سپرده می گردید. با پیدایش مکاتب مختلف دفاع اجتماعی، جرم و مجرم، به همراه زیان دیده نیز مورد توجه خاص قرار گرفت و این امر خود منتهی به ایجاد علمی نوین به نام مجنی علیه شناسی یا بزه دیده شناسی شد، که به بررسی قربانی مستقیم جرم می پردازد. بنا بر این شناخت بزه دیده و آنچه وابسته به اوست مورد توجه این دانش نوین قرار گرفت؛ بر این اساس هر چیزی که مربوط به مجنی علیه یعنی به شخصیت، ویژگی های زیست شناختی، روان شناختی، اخلاقی، فرهنگی، روابط او با بزهکار و سرانجام نقش و سهم وی در ارتکاب بزه در این علم مورد بررسی و توجه قرار گرفت -قسمتی از متن کتاب-