کتاب پدران و پسران، که ترجمه فارسی آن اینک به حضور خوانندگان محترم تقدیم میشود، از شاهکارهای ایوان تورگنیف و از جمله رمانهایی است که در زمان خود بحثها و کشمکشهای فراوانی در عالم ادبی و اجتماعی روسیه ایجاد کرده است.
داستان کتاب بسیار ساده و مربوط به زندگانی و جامعه اواسط قرن نوزدهم روسیه است، یعنی بستگی تام با افکار و احوالی دارد که خواننده ایرانی کمتر با آنها مأنوس است. با این همه، گذشته از علاقهای که شخصاً به این اثر ادبی داشتم، مقام بلند تورگنیف و رمان او در ادبیات روسی و اروپایی من را بیشتر به ترجمه پدران و پسران ترغیب کرد. با این حال، با تمام علاقهای که به این کتاب دارم، باید اذعان کنم که ترجمه آن را به فارسی کاری دشوار یافتم، زیرا مصصم بودم جملات و تعبیرات نویسنده را حتیالامکان در کمال امانت به زبان فارسی برگردانم و شیوه کلام وی را تا آنجا که ممکن است، عیناً به فارسی ادا کنم تا سبک فکر و سخن نویسنده بیشتر محفوظ بماند.
رعایت دقت در ترجمه موجب شده است که اولاً، کلماتی مانند «لوس» و «رودرواسی» و «تلوتلو» در متن فارسی به کار رود که معمولاً با زبان ادبی ما مغایرت دارد و حال آنکه این قبیل الفاظ به زبان ادبی اروپاییان نه تنها لطمهای وارد نمیکند، بلکه حالتی طبیعی و خودمانی به آن میدهد و زبان ادبی ایشان را از صورت کتابی، خشک و بیروح بیرون میآورد.
ثانیاً، جملات و کلمات لاتین، فرانسه و آلمانی که در اصل روسی کتاب زیاد بهکار رفته است، در ترجمه غالباً به فارسی برگردانده شده و فقط در مواردی که آن کلمات برای نشان دادن زبان نارسای گوینده و فرنگیمآبی او لازم بوده عیناً نقل شده است. همچنین، در مواردی که الفاظ مزبور از جمله اصطلاحات علمی و ادبی متداول محسوب میشود، مانند الفاظ «درام»، «رئالیزم» و «رمانتیزم»، صورت اروپایی عیناً حفظ شده است و فقط در یکی دو مورد که جمله خارجی معنی خاصی نداشته است، مثلاً شعری بوده و یا تکیهکلامی که ترجمه آن به کلی بیمعنی مینموده، ناچار حذف شده است.
ثالثاً در بعضی موارد، جملات توصیفی طویل روسی که به فارسی چندان خوشایند نیست برای حفظ دقت کلام عیناً به فارسی نقل شده و امید است که خواننده محترم هنگام مطالعه داستان نکات مزبور را که قطعاً به سلامت و روانی بیان ادبی فارسی لطمه میزند در نظر داشته باشد.
/شما خیال میکنید آسان است که انسان تسلیم شود و کاملا خود را فراموش کند؟/
یا
/مروری بر رمان «پدران و پسران» اثر ایوان تورگنیف/
حتما شنیدهایم و پیش از آن، حس کردهایم که هر نسل با نسلی دیگر فرق دارد: پدرانمان، ما، ما و فرزندان مان به طرز نگران کنندهای شبیه هم نبودهایم و نیستیم و گویا قرار هم نیست باشیم.
این موضوع نگران کننده و بحرانی بر اثر تطول و مدوامت، بیهوده، غیرقابل اعتنا و حتی مضحک تلقی میشود:« من با تو فرق میکنم مامان و تو این را نمیفهمی، خب که چه؟» و مشکل اصلی از همینجا آغاز میشود. مشکلی که هر نسل راه جذاب خودش را برای مواجهه با آن میسازد. راهی که طی کردنش مقارن بزرگترین تغییرات تاریخ، از ابتدا تا الان بوده و گویا که خواهد بود.
عشق و عاشق شدن، همان نگاه گم شده و یافته شده بین نسلهای پیش و پس است و سرگئی بازارف رمان «پدران و پسران» با تحقیر آن همه اصول و پرنسیب گذشتگان یادآوری میکند ایشان معنای واقعی همه چیزهایی که برایشان شأنی قائلند را گم کردهاند: ارباب، برده، عشق، عاشق، معشوق...
اینها تنها یک جایگاه تو خالی و ظرفی بدون مظروف هستند. در پس نقاب «معشوق» زنی صرفا با اطوار و ادا و در پس آنچه به عنوان «عاشق» میشناسند پسریست بیعرضه.
بازارف دانشمند، با تحقیر این پرنسیب و شئون موهوم سعی دارد به هوش بیاورد نسل آماده به انقلاب خودش را در روسیه قرن نوزدهم. در این میان خود او نیز به دام عشق زنی میافتد که خود واقعیاش نیست و تلاش دارد آنی شود که عشق بازارف برایش ممکن است.
تورگنیف راز این رمان را خیلی راحت برای ما برملا و البته در تمام اثر تلاش بر پرورش آن دارد و آن، گذشتن از خود، برای رسیدن واقعیت شأنیست است که داریم. همین.
و البته
شما خیال میکنید آسان است که انسان تسلیم شود و کاملا خود را فراموش کند؟
#آنچه_خواندم
4
پربار 🌳
تقابل کهنه و نو جالب بود. ترجمه هم راضیکننده است..