قسمتی از یادداشتهای روزانهی آرتمیس فاول: دیسک ۲ (قفل دار) در این دو سال گذشته تمامی فعالیتهای کاری من بدون کوچک ترین مداخله ای از جانب والدینم پیش رفته اند. فعلاً حق مالکیت اهرام ثلاثه را به یک تاجر غربی فروخته ام، از لئوناردو داوینچی یک دفترچه ی خاطرات گمشده جعل کرده ام و در یکی از حراجی ها به مزایده گذاشته ام، و بخش عظیمی از طلاهای عزیز جن و پری ها را از چنگ شان در آورده ام. اما مثل اینکه چیزی نمانده است دوران این آزادیها به پایان برسد. همین حالا که این جملات را می نویسم، پدرم روی تخت بیمارستانی در هلسینکی خوابیده است و دوران نقاهت پس از دو سال اسارت در دست مافیای روسیه را می گذراند. بعد از آن شرایط سختی که پشت سر گذاشته، طبیعی است که هنوز بی هوش باشد؛ اما به زودی به هوش خواهد آمد و دوباره کنترل اموال فاول را به دست خواهد گرفت. با حضور پدر و مادرم در عمارت فاؤل، دیگر امکان ندارد بتوانم به فعالیتهای غیرقانونی مخفیانه ام ادامه دهم. شاید در گذشته این کارها چندان مهم نبود، چون پدرم خودش از من متقلب تر بود؛ اما مادرم شدیداً عزمش را جزم کرده است که خانوادهی فاؤل از این به بعد خانوادهی درستکاری باشد. به این ترتیب، کار فعلی ام، که مسلماً مادر با آن موافق نیست، آخرین کارم خواهد بود. فکر نمی کنم بر و بچه های اجنه هم زیاد از آن خوش شان بیاید. پس بهتر است در این مورد به آنها هم چیزی نگویم. -قسمتی از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۷۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 520 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۲۰:۰۰ |
نویسنده | ااین کالفر |
مترجم |