0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  من پیش از تو نشر اختر

کتاب من پیش از تو نشر اختر

کتاب متنی
نویسنده:
درباره من پیش از تو
هنگامی که مرد از حمام بیرون آمد، زن بیدار شده بود و در حالی که بر روی بالش‌ها تکیه داده بود، بروشور‌های مسافرتی کنار تخت را ورق می‌زد. یکی از تی شرت‌های مرد را پوشیده و موهای بلندش را به صورتی پریشان بر روی شانه‌هایش ریخته بود که بی درنگ شب قبل را تداعی می‌کرد. مرد در حالی که سر پا ایستاده و موهای خیسش را با حوله‌ای خشک می‌کرد، با لذت به زن خیره بود و از تصور شب گذشته غرق در لذت می‌شد. زن نگاهش را از بروشور گرفته و به شکلی با مزه لبهایش را جمع کرد. شاید اینطور لب چیدن و ناز کردن دیگر مناسب سن او نبود اما از ‌آنجایی که مدت زمان زیادی از آشناییشان نمی‌گذشت پس هنوز این کارش جذاب به نظر می‌رسید: «یعنی واقعاً مجبوریم تعطیلاتمون رو با کوهنوردی یا آویزون شدن از صخره‌ها بگذرونیم؟! این اولین تعطیلات درست و حسابی مشترکمون هستش. توی این بروشورها یه سفری که واقعاً سفر باشه و توش نخوای خودت رو از روی چیزی پرت کنی...» و در حالی که نشان می‌داد چندشش شده است، ادامه داد: «و یا پشم گوسفند نپوشی، وجود نداره!» بروشورها را روی تخت انداخته و بازوان برنزه‌ای رنگ خود را به بالای سرش کشانده و به بدن خود کش و قوسی داد. با صدای خشک و دو رگه‌ای که نشان می‌داد شب گذشته به اندازه کافی نخوابیده‌، گفت: «نظرت در مورد یه آبگرم شاهانه توی بالی چیه؟ می‌تونیم روی شن‌های ساحلی دراز بکشیم... ساعت‌ها خوش بگذرونیم...شب‌های آروم و طولانی داشته باشیم...» «من از این جور تعطیلات خوشم نمیاد. لازمه که حتماً یه کاری انجام بدم.» «مثلاً اینکه خودت رو از یه هواپیما پرت کنی بیرون؟» «تا تجربش نکنی نمی‌تونی در موردش نظر بدی!» زن چهره‌اش را در هم کشید: «اگه برات مهم نیست باید بگم که دوس ندارم هیچ وقت تجربش کنم.» لباس مرد به خاطر خیسی تنش مرطوب شده بود. در حالی که موهایش را شانه می‌زد، گوشی‌اش را دست گرفته و نگاهی به پیام‌هایی انداخت که پشت سر هم روی صفحه‌ی کوچک موبایلش ظاهر می‌شدند: «بسیار خوب. من دیگه باید برم. تو هم صبحونتو بخور.» سپس به روی تخت خم شد تا زن را ببوسد. همینکه بوی موهای زن را استشمام کرد، برای لحظه‌ای رشته افکارش را از دست داد. زن گفت: «هنوزم قراره آخر هفته بریم یا نه؟» مرد بی اراده خود را عقب کشید: «بستگی داره که معامله چطور پیش بره. فعلاً همه چی پا در هواست . شاید مجبور شم برم نیویورک. به هر حال نظرت چیه پنجشنبه شب شام رو بریم بیرون؟ یه شام عالی. انتخاب رستوران هم با تو.» سپس به سراغ دستکش‌های موتورسواریش رفت که پشت در قرار داشت. زن چشمانش را باریک کرد: «شام! با آقای بلک بری یا بدون اون؟» «چی؟؟!» «آقای بلک بری باعث می‌شه احساس کنم من یه مزاحمم و آقای بلک بری تو اولویت قرار داره.» دوباره لبهایش را جمع کرد: «خوب همیشه احساس می‌کنم یه نفر سومی وجود داره که برای جلب توجهت با من رقابت می‌کنه.» «خوب باشه میزارمش رو سایلنت!»
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۷۶ مگابایت
تعداد صفحات
512 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۷:۰۴:۰۰
نویسندهجوجو مویز
مترجم نازنین جباریان صابر
ناشرنشر اختر
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۹/۲۰
قیمت ارزی
2.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۷۶ مگابایت
۵۱۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.8
از 5
براساس رأی 4 مخاطب
5
75 ٪
4
25 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
4.8
(4)
28,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
من پیش از تو
جوجو مویز
نشر اختر
4.8
(4)
28,000
تومان