انسان چگونه حرکت میکند؟ چگونه راه میرود، چگونه صحبت میکند، آواز میخواند و میخندد؟ انسان چگونه در میادین ورزشی عمل میکند؟ چگونه ادوات موسیقی را مینوازد؟ چگونه وسایل صنعتی و صنایع دستی میسازد؟ چگونه انجام این فعالیتها را میآموزد و چرا برخی از انسانها این فعالیتها را بهتر از دیگران انجام میدهند؟ زمانیکه توانایی حرکتی انسان بخاطر تصادف یا بیماری آسیب میبیند، چگونه میتواند ناتوانیهای حرکتی را بهبود بخشیده یا از ناتوانی حرکتی پیشگیری کند؟ انسان چگونه ماشینهایی میسازد که تکالیفی را که اکثر مردم (حیوانات) براحتی اجرا میکنند، انجام دهند؟
همانگونه که فهرست سوالات بالا نشان میدهد، درک کنترل حرکتی انسان میتواند تاثیر قابل توجهی بر دامنه وسیعی از کوششها داشته باشد. این نکته عجیب نیست که حرکت در تمام شئونات زندگی بهطور بالقوه رخ میدهد. در ورزش، جائیکه یک عمل هماهنگ سریع میتواند فعالیت پیروزی و شکست را رقم بزند، درک کنترل حرکتی انسان میتواند به پیروزیهای بیشتر سطوح بالاتر رقابت منجر شود. در هنرهای ظریف، جائیکه اجرا در مقابل تماشاچیان یا در استودیو باید معرف بیان زیباشناسی باشد، درک چگونگی کنترل حرکات بدن میتواند کیفیت اجرا را به اندازه میزان تمرین و آموزشی که حرف آن شده است، بالا ببرد. در علوم پزشکی که معلولیت، عدم هماهنگی و ضعف حرکتی باعث خراب شدن حرکت میشود، میتوان با درک عمیقتر کارکردهای سیستم حرکتی، توانبخشی را بهبود بخشید. در نهایت، در منزل یا در محل کار در صورت بکارگیری اصولی که از تحقیقات کنترل حرکتی بدست آمدهاند، میتوان بهرهگیری از ماشینها و ابزارها را ایمن و کارآمدتر ساخت.
در محور اصلی این زمینه از تحقیقات، دو سوال اساسی وجود دارد، یکی اینکه ما چگونه حرکات خود را کنترل میکنیم و دیگری اینکه چگونه ثبات و پایداری خویش را حفظ میکنیم. ثابت نگهداشتن یک شی در شرایط متلاطم یا آرام و بیحرکت ایستادن در یک قطار (مترو)، تکالیفی هستند که اجرای آنها به پایداری نیاز دارد. بدون کنترل عضلانی، اجرای چنین تکالیفی بخصوص وقتی که حرکت میکنیم، ناامید کننده است. از آنجایی که برای سیستمی که مورد مطالعه قرار خواهیم داد پایداری و حرکت دو عنصر مهم هستند، از اینرو آنرا movement system یا stabilization system نمیخوانیم، بلکه motor system مینامیم.
واژه موتور تعدادی معانی نامطلوب برای این بحث را در خود دارد. یکی سختی و عدم انعطافپذیری ماشینی است. موتورهای موجود بهطور یکنواخت حرکت میکنند و حرکات یکسانی را پشت سرهم تکرار میکنند. در حالیکه رفتار انسان حداقل در شرایط طبیعی برای همیشه بدیع است. بدیع بودن رفتار تنها زمانی رخ میدهد که سیستم حرکتی اجازه ایجاد مداوم الگوهای متغیر فعالیت عضلانی را فراهم کند. این کار بر اساس یک اتحاد و یکپارچگی عصبی- عضلانی عظیم که طی میلیونها سال تکامل یافته است، انجام میشود. اگر نسبت به پیچیدگی سیستم حرکتی تردید دارید، روباتهای مدرن را مورد بررسی قرار دهید. این اختراعات بخش عمدهای از آنچه را که ما اکنون در مورد کنترل حرکتی میدانیم، مجسم میکنند. آنها میتوانند بدون اینکه بیافتند، روی یک سطح ناهموار راه بروند یا در فعالیتهای دیگر مثل مونتاژ کردن، شرکت کنند. با در نظر گرفتن حد متوسط کار اینگونه روباتها، جهل ما از کنترل حرکتی بهطور دردناکی آشکار میشود. یک روبات ممکن است با موتورهای مکانیکی- سایر معانی ضمنی کنترل حرکتی- حرکت کند، اما بدن انسان نمیتواند با موتورهای معمول که از اهرمها و سیمپیچیهای مغناطیسی ساخته شدهاند، حرکت کند. نیروهایی که باعث تحریک رفتار انسان میشوند، با روشهای پیچیدهتر و ظریفتری کنترل میشوند. درک اینکه این نیروها چگونه کنترل میشوند و اینکه چگونه از نظر فیزیکی تحقق مییابند، میتواند به ما کمک کند تا روباتهای موثرتری را تهیه کنیم. علاوه بر این، مهمتر اینکه میتواند به ما کمک کند تا به این موضوع پی ببریم که انسان بعنوان موجود فعال و باهوش چگونه عمل میکند.