فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 110.۳۱ مگابایت |
مدت زمان | ۰۲:۰۰:۲۸ |
نویسنده | فئودور داستایفسکی |
مترجم | بابک شهاب |
راوی | تایماز رضوانی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۹/۰۲ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یکی از داستانهای کوتاه طنزآمیز و شاید کمتر شناختهشده داستایفسکی بزرگ است که در سال ۱۸۶۵ نوشته شده است. علیرغم کوچک بودن، این داستان لایههای عمیقی از نقد اجتماعی، طنز فلسفی و نگاه تیزبین داستایفسکی به ساختارهای قدرت و وضعیت انسان مدرن را در خود جای داده است. نویسنده با زبان طنز، جامعه بوروکراتیک روسیه را به باد انتقاد میگیرد؛ کارمندان دولت که درگیر غرور، خودبینی و پوچی هستند، طبقه روشنفکری که در شعار غرق شدهاند، و بیتفاوتی اجتماعی نسبت به فجایع انسانی. گرچه داستان در ظاهر خندهدار و غیرواقعی است، اما همین اغراق و سوررئالیسم (مثل حرف زدن کسی از درون شکم تمساح یا تاکید بر تهی و کشسان بودن بدن تمساح ) ابزاری است برای افشای واقعیتهای تلخ اجتماعی و ساختار پوچ و ناکارآمد اداری. سبک این نوشتار به سبک هجونویسانی مانند گوگول نزدیک است، بهخصوص در بهتصویرکشیدن کارمندان و روشنفکران روس.
کتابی در باب توهم جذب سرمایه خارجی به قیمت نابودی شهروندان در کشورهای درحال توسعه و به اشتباه افتادن و هم نوایی همان شهروندان و امضای سند نابودی خودشان با این هم نوایی! که البته داستایفسکی با انتقادات شدید مواجه شد و به ناچار این داستان رو نیمه کاره رها کرد.
مثل همیشه داستایفسکی، از نوشته اش متحیرم کرد... طنز بسیار جالب و تلخی بود در رابطه با انسان، تفکرات و تأملاتش... ترجمه خوبی داشت، ضمن این که راوی هم خوب بود. سپاس از همه دست اندرکاران برای تلاشی که جهت ارتقای فرهنگی جامعه می کنند.
اگر فرض را براین بنا بگذاریم که قرار نیست هر کتابی که دست میگیریم مملو از محتوا و سرشار از پند و اندرز و آموزنده باشد و خواندن آثار طنز هم خالی از لطف نیست ، کتاب را در حد یکبار شنیدن آن هم با گوینده ای چنین مسلط و کار آشنا ،پیشنهاد می کنم.
واقعا ارزش داره که بشینی چرک نویس یا حتی کاغذ هایه مچاله شده ای که فلم داستایوفسکی رویه اون باشه رو بخونی واقعا بسیار داستان کوتاه خوب و زیبایی بود
داستایفسکی بزرگ در این داستان طنازانه، نمادین و مختصر با زبان متفاوتی به نقد جامعه و مناسبات زمانه خود می پردازد که شنید نش خالی از لطف نیست...
متفاوت بود و غربزدگی رو به زبانی متفاوت توصیف کرد. روایت گوینده بسیار زیبا و دلنشین بود و باعث میشد شنیدن داستان خسته کننده نباشد.
یه کتاب که به زبان طنز و با استفاده از نماد ها، جامعه روسیه رو نقد میکنه، که شدیدا برای ایران هم جور در میاد از نظر من کتاب شاهکار و عالی ای نبود ولی خوب بود
خیلی شکه شدم اصلا چیزی ک فکر میکردم نبود. اما میشد کلافگی نویسنده از برخود اون موقع روس ها با موضوعات رو فهمید. باهاش همدردی میکنم
واقعا داستان ضعیف، نامعقول و کسالتباری بود. لزوما هر چیزی که نام داستایوفسکی بر آن باشد ارزش خواندن ندارد.