در دو سال آخر حیات پرتلاطم جمهوری وایمار، اولین دولت دموکراتیک تاریخ آلمان، اگنس اِگلینگ، بازیگری میانسال، در خانهای بزرگ در برلین زندگی میکند. شب سال نو است، خانه پرِ مهمان است، و همه، سَوای هر چیز، از داشتن امنیت خوشحالاند. اما این حس دوام چندانی ندارد؛ وحشت غلبهی هیولای فاشیسم، اینبار در هیئت حزب تازهتأسیس ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (نازی)، رفته رفته بر امیدها و دلخوشیها سایه میاندازد و آیندهی پیشِ رو را غبارآلود میکند.
تونی کوشنر، با نام کامل آنتونی روبرت کوشنر، متولد ۱۹۵۶ نیویورک است. او نمایشنامهنویسی را در دههی هشتاد میلادی آغاز کرد و از همان ابتدا از تئاتر اپیک برشت و رئالیسم آمریکایی تأثیر بسیاری گرفت. امید به احیای تئاتر اپیک کوشنر را واداشت اَشکال پیشین را با عواطف پستمدرنیستی خود درآمیزد و ترکیبی حاصل کند که میتوان نام «تاریخنگاریِ دراماتیک» بر آن گذاشت. او در آثارش تکامل فرهنگی بشر را از زاویهی فعالیتهای سیاسی، اعتقادات مذهبی و آرمانهای نئوسوسیالیستی روایت میکند. شاید بتوان اشتیاق کوشنر به استفاده از صحنه به مثابۀ ابزاری برای پیش کشیدن جدالهای سیاسی- اجتماعی و همینطور توجه ویژه به نقش فعال مخاطب در فرآیند اجرا را وجوه اشتراک او با برشت دانست. او این نمایشنامه را هم بر اساس ترس و نکبت رایش سوم برشت نوشته است.