اسطورهشناس نامدار، میرچا الیاده، در بحثی کوتاه امّا دقیق با ذکر شواهدی نشان داده است که ذهنیّت انسان باستانی و در ادوار متأخّرتر، خواست و پسند عامّة مردم متمایل به حفظ روایات و نمونههای اساطیری بوده و بنابر همین ویژگی، شخصیّتها و رویدادهای تاریخی را پس از گذشت چند سده از زمان زندگی و وقوع آنها به تقلید از الگوهای اساطیری و نمونههای مثالی از تاریخ به عرصه اسطوره، حماسه و افسانه کشانیده است (رک: الیاده، ۱۳۷۸، صص ۴۹- ۶۲) زیرا «رویداد تاریخی به خودی خود هر چند مهم نیز که باشد در خاطره عامّه نمیماند و یادآوری آن نیز سبب پیدایش الهامات شاعرانه نمیشود جز مواقعی که یک واقعه تاریخی مشخّص با نمونهای اساطیری کاملاً شباهت پیدا کند» (همان: ۵۷)
این گونه مشابهسازی و تقلید اصطلاحاً «اسطوره ای کردن/ شدن تاریخ» نامیده میشود و در فرهنگ و ادب ایران احتمالاً نمایانترین گواه آن شخصیّت و سرگذشت امام علی (ع) است که در روایات و باورهای عامّه ضمن اعتقاد و احترام کامل به احوال و خصوصیّات واقعی- تاریخی ایشان، بر مبنای همان ویژگی «ناتاریخی بودن حافظه جمعی» و نیز کوشش برای اعتبار بخشیدن به یک کس یا حادثه تاریخی، با انبوهی از داستانهای برساخته درآمیخته۱ و به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر الگوی یلانی چون رستم و گرشاسپ پرداخته شده است.