چارلی دوست دارد زندگیاش مشخص و ساده باشد بیشتر موقعها هم همینطور است. اما وقتی پدرش که خبرنگار جنگی است در افغانستان مجروح میشود، ورق زندگی برمیگردد. برای ملاقات پدر باید راهی سفر شود. آن هم با همسفرهایی چون خواهرش که مدام پی دوست و رفیق می گردد، دو برادر دوقلوی سرکش و یک دوست خانوادگی جدید و مرموز که پشت فرمان مینشیند و رانندگی میکند. بنابراین، این سفر هر چه باشد، آرام و بی دردسر نیست!