"شادی" و "غم" دو تا موجود بامزه هستن که توی ذهن دختر کوچولویی به اسم "رایلی" زندگی میکنن. البته اونا تنها نیستن، بقیه احساسات هم با اونا رفیقن: عصبانیت، ترس و انزجار!
همهی این موجودات بامزه در تلاشن تا به رایلی کمک کنن از زندگیش لذت ببره. اما در اثر یه اتفاق، "شادی" و "غم" از ذهن رایلی بیرون میافتن و ماجرا شروع میشه...
میتونی فکرش رو بکنی اگه آدم دوتا حس شادی و غم رو نداشته باشه، زندگیش چهجوری میشه...؟!