۹۹۹ بچهوزغ بهراحتی در یک آبگیر جا میشوند، اما همین که بزرگ و بزرگتر میشوند، آبگیر هم برایشان کوچک و کوچکتر میشود. حالا آنها یکییکی غر میزنند: «ما دیگر نمیتوانیم حرکت کنیم!» «دیگر نمیتوانیم نفس بکشیم!»، «هل ندهید!» خب، با این اوضاع، دیگر وقت اسبابکشی است. اما جابهجایی خانوادهای با ۹۹۹ وزغ جوان بسیار خطرناک است! مارهای گرسنه در چمنها میخزند و شاهینهای گرسنه در آسمان در حال پروازند و یک لقمه وزغ بسیار خوشمزه به نظر میرسد...