نیت به همراه مادرش به جنگل گریختهاند و در یک کلبه زندگی میکنند. روزی مادرش برای خرید مایحتاج به شهر میرود. اما دیگر برنمیگردد. نیت تنها در جنگل میماند. تاریکی همه جارا فرا گرفتهاست و نیت نمیداند بادی چه کار کند. ناگهان سروکلهی دختری مرموز پیدا میشود که به دنبال پیدا کردن گنج به جنگل آمدهاست. حالا نیت در مسیر رو به رو شدن با مشکلاتش، همراهی دارد. اما مهمترین نکته آن است که او باید شجاع باشد...