میل به پردازش وضعیتهای روحی – روانی در یک اثر همواره با مخاطره همراه بوده است . زیرا به محض حرکت به سمت پرداخت اینگونه وضعیتها این خطر وجود دارد که مولف درگیر خلق فضاهای ذهنی – انتزاعی و خودساخته شود . فضاهایی که غالبا منعکسکنندهی نگاههای شخصی و درونی هستند و بر اساس دستگاه نشانهسازی ذهن مولف بوجود میآیند . نکتهی حائز اهمیتی که در این میان باید به آن اشاره کرد اینست که زمینهی موضوعی و محتوایی غالب آثاری که میل به پرداخت وضعیتهای روحی – روانی در درون خود دارند ، محدود و مشترک است . هر چند که در نحوه پرداخت و اجرا به تنوع و تفاوت میرسند و می توان به نسبت هر مولف پرداخت و اجرایی متفاوت از یک موضوع و محتوای مشترک را شاهد بود . به عنوان مثال میتوان به موضوع مرگمحوری اشاره کرد که همواره در آثار شاعران و نویسندگان سهم بزرگی را به خود اختصاص داده است.
مجموعهشعر « چند رضایی » از رضا حیرانی یکی از مجموعههایی است که آثار در آن بطور غالب ، میل به ایجاد کنش و واکنشهای برآمده از وضعیتهای روحی – روانی مولف دارند . مجموعهشعری که میتوان در اکثر آثار آن مرگاندیشی را به عنوان محور اصلی سرودهها در نظر گرفت . از ردیابی نشانهها در شعرهای حیرانی میتوان به این باور رسید که تقریبا با ذهنیتی یکپارچه در ارائهی اندیشه در مجموعهشعر « چند رضایی » مواجه خواهیم بود .