شکست دادن مرد شنلپوش به سرافینا فرصت داد از سایههای تاریک بیرون بیاید و به روشنایی خانه پا بگذارد. او هر شب برای دیدن مادرش به جنگل میرود و با شوروشوق سعی میکند زندگی به سبک شیرهای کوهی را یاد بگیرد.
در بیلتمور اتفاقات ناگوار مرموزی میافتد و همه سرافینا را متهم میکنند. سرافینا هم که دلش شکسته از خانه فرار میکند و به جنگل میرود.
در جنگل متوجه میشود که جان همهی حیوانات و انسانهای کوهستان بلوریج در خطر است. سرافینا باید قدرتهایش را خوب بشناسد و از خانهی محبوبش در برابر شیطان نوظهور محافظت کند.
سلام من قسمت اول رو خیلی بیشتر دوست داشتم و این قسمت هیجانش کمتر شده بود و همین طور جلد سوم کتاب سرافینا و روح سرگردان اونم همچین هیجان نداشت و ترسناک تر بود و من خوشم نیومد.