گلادیس از هفت سالگی آشپزی میکرده، اما پدر و مادرش استعداد آشپزی او را باور ندارند و افتضاحترین آشپزهایی هستند که گلادیس به عمرش دیده! حالا گلادیس 11 ساله شده و خانوادهاش به خاطر یک اتفاق جزئی آشپزی را برای او قدغن کردهاند. اما او این کار پدر و مادرش را جبران میکند، آن هم با نوشتن نقدهای خفن برای رستورانهای شهر! اما این یک راز است. نباید کسی باخبر شود که او نویسندهی این نقدهاست....
مواظب باشید! شاید موقع خواندن این کتاب از گرسنگی شکمتان قار و قور کند!! یک کتاب بامزه و هیجانانگیز که به بچهها یاد میدهد نگاهی منتقدانه و تیزبین داشته باشند.