کتاب زنی پشت پنجره جذاب، با قلمی روان و همراه با پیچشهای داستانی فراوان. این کتاب یک تریلر روانشناختی پر تعلیق است که با بهترین آثار هیچکاک برابری میکند.
- در مورد داستان کتاب:
انا فاکس در نیویورک تنها زندگی می کند.
وی که علاقه ای به خروج از خانه و گردش ندارد روزهایش را به نوشیدن تماشای تلویزیون یاداوری خاطره های شیرین گذشته و در نهایت جاسوسی همسایه هایش میگذراند.
پس از چندی خانواده راسل به محله انا نقل مکان می کند.پدر و مادر و پسری ۱۳ ساله.خانواده ای بی عیب و نقص.همه چیز به ظاهر خوب است تا اینکه شبی انا از پنجره اتاقش چیزی را می بیند که به هیچ عنوان نباید می دید.
به این ترتیب طوفانی دنیای ارام او را درهم می نوردد و رازهایی تاریک برملا می شود.
چه چیزی واقعی است؟چه چیزی خیالی ست؟چه کسی در خطر است؟چه کسی کنترل شرایط را در دست دارد؟
در این تریلر استثنایی و میخکوب کننده هیچ کس و هیچ چیز ان گونه نیست که به نظر می رسد.
- قسمتی از متن کتاب زنی پشت پنجره:
دوربین نیکون مدل دی ۵۵۰۰ من چیز زیادی را نادیده نمیگذارد، نه با آن لنز اپتکا؛ موهای آشفتۀ خاکستری، عینک نازک و ارزان قیمت، کمی تهریش روی فرورفتگی مختصر گونههایش. او از کفشهایش بیشتر مراقبت میکند تا صورتش. به سمت خانۀ شماره ۲۱۲ برمیگردم جایی که ریتا و پیمانکار به سرعت مشغول کندن لباسهایشان هستند. میتوانستم به اطلاعات زنگ بزنم شمارۀ آن خانه را بگیرم و به او هشدار دهم. این کار را نمیکنم. دید زدن به عکاسی از طبیعت میماند: کسی در حیات وحش دخالت نمیکند.
داستان خیلی جذابی داره و از نظر محتوا فوق العادس،
راوی هم عالیه احساسات رو خیلی خوب به شنوده منتقل میکنه
خیلی خیلی هیجانی بود و نمیشد اتفاقات بعدی رو حدس زد به نظرم از خریدش پشیمون نمیشین
1
خیلی خیلی خیلی بیخودی کش دااااار و با مسایل جزیی پرشده و حوصله سربر بنظرم توی یک ساعت موضوع کلی قابل جمع شدن هست من فقط روی دور تند میشنیدم تا فقط جمع بشه...اعصابمو خورد کرد مدام همه چیز تکرار تکرار تکرار
3
حدود یک چهارم کتاب داستان رو روایت میکنه که داستان خوبی هست بقیه کتاب توصیف خسته کننده شخصیت داستان هستش
2
به شدت خسته کننده وکسالت بار تنها مزیتی که داشت راوی فوقالعاده بود
5
کتاب قشنگیه و گوینده بسیار عالی ، متبحر و با احساس است