0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  زنی پشت پنجره نشر انتشارات البرز

کتاب زنی پشت پنجره نشر انتشارات البرز

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
درباره زنی پشت پنجره

روح آثار آلفرد هیچکاک در کتاب «زنی پشت پنجره» زنده شده است. این کتاب یکی از برترین آثار ادبیات معمایی و رمزآلود است که در سال 2018 به‌عنوان یکی از پرفروش‌های نیویورک تایمز معرفی شده است. تاثیر این کتاب روی مخاطبان آن‌قدر زیاد بوده که کمپانی‌های فیلم‌سازی حق ساخت فیلمی از روی این کتاب را از صاحب اثر خریداری کرده‌اند. دلهره و تعلیق، از قهرمانان اصلی این داستان هستند، داستانی که خواندنش به معنای قدم گذاشتن به فضایی مبهم و مه‌آلود است.

about book imageاز زمانی که «آنا فاکس» در تصادفی وحشتناک، همسرش «اد» و دخرکوچولویش «اولیویا» را از دست داده، حدود 10 ماه می‌گذرد. آنا حالا در خانه‌ای زندگی می‌کند که فقط پوسته‌ای است پر از خاطرات دور و نزدیک او از همسر و دخترش. آنا چنان به این حاشیه‌ی امن خو گرفته که دیگر حتی برای قدم زدن و هواخوری هم از خانه بیرون نمی‌رود. تنها نقطه‌ی اتصال این زن با دنیای بیرون، پنجره‌ای است که هر روز ساعت‌ها کنار آن می‌نشیند و به زندگیِ آن بیرون خیره می‌شود. آدم‌هایی که با هیاهو و سروصدا مدام می‌آیند و می‌روند. اما همین پنجره است که ریتم یکنواخت و روزمره‌ی زندگی آنا را به هم می‌ریزد. شبی با صدای فریادی به پشت پنجره می‌رود و چیزی را که نباید، می‌بیند: او شاهد منظره‌ای وحشتناک است که به نظر می‌رسد، هیچ کس متوجه آن نشده است. زندگی آنا حالا چنان دستخوش این حادثه شده که باید برای فاش کردن رازی ترسناک، از فضای امن و آرام خود خارج شود.

درباره کتاب زنی پشت پنجره

تعلیق و دلهره‌های سبک هیچکاکی در این کتاب بسیار پرشور و نفس‌گیر است، تاجایی که می‌توان به جرات گفت چنین فضایی پیش از این کمتر در دنیای ادبیات دیده شده بود. داستان کتاب در آغاز روایت آرام و ملال‌آوری دارد. داستان زنی که در یک لحظه همه چیز را از دست داده و حالا زندگی چیزی بیش از خاطرات تلخ و شیرین گذشته نیست. خط داستان در میانه‌ی کتاب، با جرقه‌هایی برای اتفاقی شوم ریتم سریع‌تری می‌گیرد. تا جایی که تا پایان کتاب نمی‌توان لحظه‌ای آن را رها کرد و زمین گذاشت و دلهره و اضطراب هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شود. هنر نویسنده اینجاست که توانسته از همان ابتدا، خواننده‌ی شاید نه چندان مشتاق را حتی با همان حال و هوای افسرده و پژمرده‌ی کتاب با خود بکشاند و به پایان کتاب برساند.

آنا در خانه‌ای بزرگ یا به قول خودش «جواهر قرن نوزدهم» زندگی می‌کند. این خانه‌ی درندشت چند طبقه، پر است از دالان و اتاق‌. معماری قرن نوزدهمی این خانه تاثیر زیادی در ایجاد حس دلهره و رمزوراز داستان دارد. زنی افسرده که به تنهایی در عمارتی چند صد ساله زندگی می‌کند، به خودیِ خود می‌تواند از همان ابتدا فضای تاریک و گردوخاک گرفته‌ی زندگی این زن را نشان دهد. «احساس می‌کنم خودم مرده‌ام. مرده‌ام، اما نرفته‌ام. به تماشای زندگی ایستاده‌ام که در اطرافم حرکت می‌کند و به جلو می‌رود و من ناتوان از مداخله هستم». او ملکه‌ی دنیای سیاه و تیره‌ی خودش شده است. او از پشت عمارت «امپراتوری جنوبی» خود، «رعایا» را نگاه می‌کند، هر روز. بیشتر از همه به تماشای زندگی خانواده‌ای علاقه دارد که او را یاد زندگی از دست رفته‌ی خودش می‌اندازد: زن و شوهری جوان و یک فرزند. پنجره برای آنا شبیه به آینه‌ای شده که زندگی خودش را در خانه‌ی همسایه دنبال کند.

روایت داستان اول شخص است. همه چیز از نگاه آنا بیان می‌شود. گاهی مرز بین واقعیت و خیال گم می‌شود و همین هیجان و تعلیق داستان را بیشتر می‌کند. حتی گاهی این روایت سیال ذهن می‌شود و خواننده‌ی سردرگم را با خود به این طرف و آن طرف می‌کشاند. داستان کتاب در بخش‌های کوچک و شناسنامه‌داری روایت می‌شود. هر بخش شامل چند صفحه‌ی مختصر است که تاریخ و روز هر روایت را مشخص می‌کند. به این ترتیب لحظه به لحظه‌ با آنا زندگی می‌کنیم و پابه‌پایش پیش می‌رویم. نویسنده در توصیف مکان‌ها و شرح‌حال‌ها چندان زیاده‌روی نکرده است. همه چیز به اندازه و سنجیده نوشته شده است. با این حال توصیفات فین به‌ویژه در ابتدای کتاب، به درک فضای داستان و شخصیت‌های کمک زیادی می‌کند.

about book image

درباره نویسنده

آخرین تصوری که می‌توان برای چنین کتابی داشت این است که مردی جوان آن را نوشته باشد. توصیف جزییات و بیان حالات روحی و عاطفی شخصیت‌ قهرمان داستان آن‌قدر دقیق و باظرافت نوشته شده که به نظر می‌رسد فقط زنی که چنین حوادثی را تجربه کرده می‌تواند چنین داستانی بنویسد. «دن مالوری» با نام ادبی «ای. جی. فین» در سال 2018 با نوشتن این کتاب، دنیای ادبیات را شگفت‌زده کرد. این کتاب پس از انتشار به سرعت به چندین زبان ترجمه و در کشورهای مختلف منتشر شد. این نویسنده‌ی آمریکایی که پیش از این در واشنگتن پست و لس‌آنجلس تایمز به نقدنویسی مشغول بوده، با انتشار اولین کتابش توانست یکی از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز شود. .

ترجمه کتاب زنی پشت پنجره به فارسی

«نورا نواپور» مترجم جوان و خوش‌فکری است که توانسته در ترجمه‌ی کتاب زنی پشت پنجره، اثری خوش‌خوان و روان را وارد بازار کتاب ایران کند. این مترجم به متن اصلی و کلام نویسنده تعهد زیادی دارد و در عین حال، مخاطب را هم به حال خود رها نکرده است. هنر این مترجم در این است که توانسته ضمن وفاداری به متن اصلی، ترجمه‌ای روان و نزدیک به ذهنیت فارسی‌زبانان به مخاطبان ارائه کرده است. نواپور پیش از این کتاب «جنایت در تاریکی» را هم ترجمه کرده و مهارت خود را در ترجمه‌ی آثار جنایی و معمایی در دنیای ترجمه‌ی ایران به اثبات رسانده است.

خلاصه داستان کتاب زنی پشت پنجره

اکنون بار دیگر در اتاق نشیمن هستم. در کنار آتش، سایه‌ها به گوشه‌ی اتاق امتداد پیدا کرده‌اند. اد شروع به حرف زدن می‌کند: «گوش گن...». «اونا یه پسر دارن». «چی؟». من، در حالی که پیشانی‌ام را به شیشه‌ی سرد پنجره می‌فشارم، تکرار می‌کنم، «یک پسره». 

خیابان‌ها در این محدوده‌ی هارلم هنوز نیاز به لامپ‌های سدیمی دارند و فعلا با نور زرد رنگ هلال ماه روشن می‌شوند، اما باز هم می‌توانم شبح چهره‌هایشان تشخیص دهم: یک مرد، یک زن و پسری بلند قد که جعبه‌ها را به سمت در جلویی می‌آورد. من اضافه می‌کنم «یه نوجوونه». 

پیش از آن‌که بتوانم جلوی خودم را بگیرم، می‌گویم «ای کاش اینجا بودی». این صدا متعجبم می‌کند، همینطور هم اد را. هر دو درنگ می‌کنیم. سپس اد می‌گوید: «کمی بیشتر وقت لازم داری». من ساکت می‌مانم. «دکترها می‌گن ارتباطِ زیاد خوب نیست». «من همون دکتری هستم که اینو گفت». «تو یکی از اونا هستی». صدای ترق ترق از پشت سرم می‌آید و آتش جرقه‌ای می‌زند و به آرامی در آتشدان فرو می‌نشیند. اد می‌پرسد: «چرا این افراد جدید رو به خونه دعوت نمی‌کنی؟». لیوانم را خالی می‌کنم. «به گمانم برای امشب کافیه». «آنا». «اد». تقریبا می‌توانم صدای نفس کشیدنش را بشنوم. «ما متاسفیم که پیش تو نیستیم». می‌توانم صدای قلبم را تقریبا بشنوم. «منم همین طور». پانچ مرا تا پایین پله‌ها دنبال کرده است. او را با یک دست بغل می زنم و به سمت آشپزخانه عقب نشینی می‌کنم. تلفن را بر روی پیشخان می‌گذارم. یک لیوان دیگر پیش از آنکه به تختخواب بروم.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۶۵ مگابایت
تعداد صفحات
434 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۴:۲۸:۰۰
نویسنده ای جی فین
مترجمنورا نواپور
ناشرانتشارات البرز
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
The woman in the window
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۰۵/۲۴
قیمت ارزی
1 دلار
قیمت چاپی
65,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۶۵ مگابایت
۴۳۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.4
از 5
براساس رأی 68 مخاطب
خوش‌خوان 🪶 (1)
5
29 ٪
4
36 ٪
3
4 ٪
2
7 ٪
1
22 ٪
43 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
خوش‌خوان 🪶

من کتاب صوتی این داستان رو گوش دادم و از ترجمه بسیار عالی اون واقعاً راضی هستم. یکی از رمان‌های تاثیرگذار و به یادماندنی زندگیم بود رمانی متفاوت با تصویرسازی شگفت انگیز و همچنین نکات روانشناسانه عمیق از منظر یک بیمار بیماری که شما با مشکلات و مصائبی که او در زندگی با آنها مواجه است از نزدیک و به صورت ملموس با آن مواجه می‌شوید. این رمان به خاطر ترجمه سلیس و زیبایش بسیار خواندنی است شاید جزئیات و تشریحات و تشبیهات آن زیاد باشد اما دلنشین و خواندنی است اما باید حوصله داشت برای خواندن و تصویرسازی‌ها

4

ترجمش خوب نبود، کتاب گزافه گویی زیاد داشت و انگار موتور نویسنده توی ۱۰۰ صفحه آخر تازه روشن شده بود. هر چند من خیلی از توصیفات نویسنده رو که برای خیلی حوادث یا خیلی چیزها می کرد، دوست داشتم. اما تکرارهای زیادی توی کل داستان بود و اینکه باید خواننده سریع خودشو با نوع نوشتار نویسنده وفق بده چون مدام مکالمات در ذهن شخص اول داستان و دیالوگ های فیلم هاییی که میبینه جابه جا میشه که برای من جالب بود. در کل یک سوم انتهایی کتاب قشنگ بود و حس وحشت رو به خواننده القا می کرد.

2

به طرفداران هیچکاک و آگاتا کریستی پیشنهادش نمی کنم چون براشون کاملا قابل حدس خواهد بود و احتمالا مثل من درست قسمت حساس کتاب، خمیازه شون می گیره و تند تند رد می کنند! البته من از سبک نوشتارش هم خوشم نیومد‌. اینقدر روی نکات تاکید می کنه که بیمزه میشه! مثل آگروفوبیا بودن که در صفحات اول جالب بود ولی نه بعد از حمله های سوم و چهارم! یا الکلی بودنش! نویسنده، صفحه ای سه تا لیوان می خورد! اواخرش دیگه من عوض اون حالم بد شده بود

4

داستانش رو دوست داشتم...فقط نمیدونم چرا بعضی از نویسنده ها عاشق توصیفات احساسی هستن...اگه این توصیفات نبود کتاب بهتری میشد...در مورد دکتر روانشناسی هستش که بخاطر حادثه خیلی بدی دچار بیماری روانی وحشت از محیط باز شده و متاسفانه از پنجره خونه شاهد اتفاق بدی در خونه همسایه میشه که جونش به خطر میوفته...ترجمه بدک نیست...

1

من این کتاب رو از کتابخونه گرفتم و خوندم و به نظرم اصلا جالب نیست،، زیادی کش دار شده بود موضوع و انچنان هم هیجان انگیز نبود و حتی قابل حدس هم بود. مطمئن نیستم از همین مترجم بود یا نه ولی ترجمه خوبی هم نداشت. در ژانر معمایی جنایی کتاب‌های بهتری هست مثلا «همان خواهم شد که تو میخواهی»

1

اوایل داستان خیلی درهم برهم و اصلا معلوم نیست چی به چیه. صد صفحه که تحمل کنی تازه داستان به جاهای قابل فهم میرسه. بد نبود اما چرا هیجان یک داستان معمایی باید انقدر دیر شروع بشه؟ ریتم داستان از وسط کتاب به بعد تازه سریع میشه و گیرا. به جنایی خون های حرفه ای پیشنهادش نمیکنم

5

عالی. بی نظیر. انگار که داری صفحه به صفحه یه فیلم رو با قهرمان اصلی پیش میری. خیلی خیلی از نمونه های معمایی هم سطحش قویتره.یه کتاب چند بعدیه. در ان واحد حسهای مختلفی رو تجربه میکنی. هراس... همدردی... تنهایی... امتحانش کنین?

4

شروع گیج کننده، ادامه یافتن جذاب، پایان غیر منتظره. ولی در کل در مقابل داستانهای جنایی پوآرو و شرلوک هیچه. خوشحالم تمومش کردم ولی کاش اصلا شروعش نکرده بودم. با فرهنگ ایرانی اصلا سازگار نیست.

4

نشر البرز با انتخاب مترجمهای بد ، کاری کرده که با شنیدن اسم انتشارات البرز وحشت میکنم. دیگه هرگز از این انتشارات کتابی نخواهم خرید. هرگز .

4

کتابسرای تندیس این رو با ترجمه‌ی محمد جوادی چاپ کرده که خیلی ترجمه‌ی بهتریه

نمایش 33 نقد دیگر
3.4
(68)
خوش‌خوان 🪶 (1)
٪30
15,000
10,500
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
زنی پشت پنجره
زنی پشت پنجره
ای جی فین

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
زنی پشت پنجره
ای جی فین
انتشارات البرز
3.4
(68)
خوش‌خوان 🪶 (1)
٪30
15,000
10,500
تومان