0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  در گردونه آتش نشر آفرینش مهر

کتاب در گردونه آتش نشر آفرینش مهر

کتاب متنی
درباره در گردونه آتش
پرده‌ی نخست گورستان تاریک آذرمهر و مهربان، جوانی بلند بالا و تنومند مات و سرگردان به دور خود می‌چرخد و بر جایگاه آذرمهر می‌افتد و در خود غرق است بانگ شباهنگان، جوان آذرباد نام دارد به خود می آید. آذرباد: شباهنگان دیر هنگامی است که به میهمانی من آمده‌اید، بر خوان من جز استخوان‌های پوسیده مردگان چیزی نمی‌بینید، از برای چه آواز سر می‌دهید، این بد ترانه را از چه می‌خوانید...آه...چه بگویم اگر بشود گوشه‌ای از روان خود را، از ناراحتی درونم را باز گویم، با کدام استخوان با شما گفتار بگویم از انگشت های دیروز و خرد شدگان امروز...ای سر استخوانی حتی نتوانسته ای دندان هایت را برای خود نگاه داری... ( سر استخوانی را به دور می اندازد) آذرباد: هنوز در سستی شبانه مانده‌ام بر سر دو راهی گزینش که مرا بدین سوی می‌کشاند. به گورستانی که خاکستر آذرمهر و مهربان را در خود دارد، به جایی که ورود به آن گناه است، بندها را گسستم، تاوان این گناه چه می‌تواند باشد، در پی چه هستم،این روان نگران من چه می‌خواهد... آیا بندی از آن این روان نیست تا مرا در بر نگیرد و از خود بی خود نسازد. آه تنهایی شبانه‌ی بی پایان من...آرام بگیر، زیستن چیست، آرام دیدن و گذشتن....آزمایش کردن و در چه راهی باید از این سوی دویدن و نرسیدن به کوچکترین روزنه‌ای که بشود از آن سوی گوشه‌ای را نمایش داد...آیا خوابیدن آسودگیست یا در بستر خواهش‌های بی شماری خود را رهاندن...نه...نه آذرباد به خود بیا تیغ هم بر دیوانگیم نیشخند می‌زند، بیایید و بنگرید و بر دیوانگی آذرباد خنده سر دهید، بیایید ای خفتگان در خانه های کوچک و پنهان...آن هنگام که خود را در پس پرده می سازید و روی خود را نهان می کنید گستاخانه مرا در گوشه‌ی این گورستان ببینید. می‌روم تا این راز سر به مهر را باز گشایم....بیایید خفتگان خاموش بیایید به میهمانی شباهنگان و شباویزان، در این شب کوچکترین ستاره‌ای نیست. ناآگاهان خواب آلوده که در انگاره‌ی خود نیز نمی توانید چشمانتان را باز کنید آذرباد به جشن سودای تو جز کرم‌ها و ماران نخواهند آمد، ای کاش زخم من از دست ناسپاسی بود از مرگی ناخوشایند از آن پدر یا مادرم، روان مرده‌ای که از من کینه‌ای بخواهد یا نوش آب دیرینه‌ای که سرنوشتی سراسر تلخ را بیاگاهاند. باید به جستجوی خاکستر آذرمهر باشم، هردودرآذر هم نام،از هستی ما چه خواهد شد،این تردید بی پرده مرا به کام مرگ می‌کشاند، سزاوار کدام پادافره خواهم بود، باید یافت.. آه زیستن آذرمهر چقدر دشوار بود که اکنون یافتن خاکستر تنش. بیچاره برادری که به دام خواهری افتاد بیچاره خواهری که به دام پیرزنی افتاد...بیچاره من...آه امشب آذرگونه می‌شوم، یافتم. ( تیغ را در خاک می‌کند، رعشه‌ایی او را در بر می‌گیرد)
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
335.۲۲ کیلوبایت
تعداد صفحات
48 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۱:۳۶:۰۰
نویسنده مهران دشت بزرگی
ناشرآفرینش مهر
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۵/۲۹
قیمت ارزی
3 دلار
قیمت چاپی
40,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳۳۵.۲۲ کیلوبایت
۴۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
10,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
در گردونه آتش
مهران دشت بزرگی
آفرینش مهر
منتظر امتیاز
10,000
تومان