خیابانها پشت در
انتظار میکشند
کفشهایی که به پایت میآیند
شالهای صورتی، آبی بنفش
ویترینها، مغازهها...
حالا کو تا!
نمونهگیری ـ خون ـ استخوان
سیتیاسکن
نمیدانم...
اصلاً فکرش را هم نکن
کو تا چروک تا عینک تا...
وگرنه میگویند:
اینطور که،
تو مردهای
مردن کاری ندارد!
؟