کتاب «دوست مشترک ما» دربارۀ «پول، پول، پول، و اثری که پول در زندگی دارد» سخن میگوید. این موضوع در نخستین داستان دیکنز هم نقشی مهم بازی میکند. لیکن آنقدر که دیکنز در این آخرین اثر کامل خود روی قدرت و نیروی پول تأکید نشان داده است در هیچیک از آثار دیگرش چنین تأکیدی ننموده است. دسیسۀ اصلی و کانونی قتل هارمون نشان میدهد و ثابت میکند که به ارث بردن ثروتی هنگفت، ظاهراً وارثان آن دارایی، یعنی نودی، بافین و پرستارش بلا ویلفررا به تباهی کشانده است، درست همانگونه که آرزوی «حرمت یافتن در سطح جامعه» برادر لیزی هگزم، یعنی چارلی، را هم به فساد و تباهی سوق میدهد. پول، به جهت آنکه یکی از منابع و مواضع بلاشرط هر یک از شخصیتهای داستان بهشمار میرود، اوجن ریبرن و لیزی هگزم را از هم جدا میسازد. دیکنز دراینپاره از داستان، و نیز در بخشهای دیگر، از تمایز طبقاتی مردم به خوبی آگاه است. لیزی از اوجن میپرسد: «من چگونه میتوانم شما را با خودم برابر بپندارم؟ اگر عقلم میتوانست شما را با من برابر بداند، آن وقت شما خودتان نبودید.» موقعیت طبقاتی اوجن پارۀ جدانشدنی یا گریزناپذیر اوست، و چون سدی نفودناپذیر در برابر وی و لیزی قرار گرفته است. تمایز طبقاتی در این کتاب با نیروی پول در هم آمیخته و عجین شده است. مخالفت «سخنگو یا ندای جامعه» با ازدواج اوجن همانقدر بر پایۀ نداری و تهیدستی لیزی استوار است که بر این حقیقت که او «یک قایقران زن است و اکنون کارگر کارخانه». در انگلستان «دوست مشترک ما» مرتبت موروثی جایش را به حلاّل مشکلات بودن جسمانی پول میدهد، و بیشتر شخصیتها دل به پول، پول و پول بستهاند.
-قسمتی از متن کتاب-