در این رمان بهطور آشکار تفکر سفیدپوستان آمریکا را مورد نکوهش قرار میدهد که با تنفری کورکورانه از هموطنان سیاهپوستشان شکل گرفته. باکمال تاسف باید گفت که این واقعیت امروزه نیز تداوم دارد. سرنوشت این سگ بیچاره که برای کشتن سیاهپوستان تربیت شده دهشتناک است. موجودی که تنها خواستهاش همدمی با انسان است، اما به آلت دست او بدل میشود. این کتاب شرح حال و بخشی از زندگینامهی رومن گاری است، آن هم در اواخر دههی ۶۰، زمانی که همراه همسرش جین سیبرگ در لس آنجلس به سر میبرد. سال ۱۹۶۸ در ایالات متحده و فرانسه اعتصاب و شورشهایی در جریان است: در فرانسه خیزشی دانشجویی میلیونها نفر را به خیابانها میکشاند، و اعتراضات در ایالاتمتحده علیه جنگ ویتنام، نژاد پرستی و سیاستهای تهاجمی دولت مردم معترض را به مبارزه دعوت میکند. برای رومن گاری این رمان فرصت مغتنمی است تا موشکافانه از اعماق وجود انسان پرده بردارد، و بالحنی تاثیر گذار حماقتهای او را به چالش بکشد و علیه آن اقامهی دعوا نماید.