رومن گاری در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر «ویلنا» در «لیتوانی» به دنیا آمد. او در فرانسه بزرگ شد، در دانشگاه حقوق خواند و دست آخر در نیروی هوایی فرانسه دورهي آموزش خلبانی گذراند. گاری در جنگ جهانی دوم به «نیروهای آزاد فرانسه» پیوست. حاشیهها، فراز و نشیبها و اتفاقات عجیب زندگی شخصی رومن گاری همیشه برای دوستداران ادبیات موضوع بحثبرانگیز و جالبی بوده است. از مهمترین کتابهای گاری میتوان خداحافظ گاری کوپر و زندگی پیش رو را نام برد. او در مقام کارگردانی سینما هم چند بار پشت دوربین رفته است.
رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسف در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. مادرش اهل لیتوانی و پدرش روسی بود. پدر رومن او و مادرش را زمانی که رومن کودک بود به دلیل ازدواج مجدد ترک کرد. رومن گاری همراه مادرش «نینا بوریسوفسکایا» در سال 1927 زمانی که رومن 14 سال داشت به فرانسه مهاجرت کردند و به تابعیت این کشور در آمدند. رومن گاری از کودکی به ادبیات و نوشتن علاقه داشت. مادرش هم در این مسیر مشوق او بود و سعی میکرد استعداد پسر خود را در رشتههای ورزشی و هنری پرورش دهد.
رومن گاری رشتهی حقوق را در دانشگاه انتخاب کرد؛ اما بعد در پایگاه هوایی خلبانی را یاد گرفت و در نیروی هوایی فرانسه استخدام شد.
در جنگ جهانی دوم زمانی که نازیها فرانسه را تحت اشغال خود درآورده بودند. رومن گاری به انگلستان رفت و بعد از آن به «نیروهای آزاد فرانسه» پیوست و در اروپا و آفریقای شمالی جنگید. رومن گاری به عنوان خلبان در ارتش مقاومت فرانسه حضور پیدا کرد. او با رشادتها و شجاعتهایی که در برابر نیروهای آلمان نازی از خود نشان داد موفق به دریافت نشان لژیون دونور از «ژنرال دوگول» شد.
بعد از اینکه جنگ تمام شد و تقریبا همه چیز در حالتی عجیب و پیچیده قرار داشت. رومن با مدرک حقوق و دیپلم زبانهای اسلاو که گرفته بود وارد سیاست شد. او به عنوان دیپلمات در چندین شهر کار کرد. حتی مدتی را در هئیت نمایندگان فرانسوی سازمان ملل ابتدا در نیویورک و بعد در لندن مشغول به کار بود. کار و مشغلهی زیاد او را خسته کرده بود. تصمیم گرفت تا مدتی را استراحت کند و کار را رها کرد. در سال 1956 بود که رومن گاری اولین رمان خود را با عنوان «ریشههای بهشتی» نوشت. این کتاب برنده جایزه گنکور (Prix des Goncourt) n>شد. رومن گاری تنها نویسندهای است که دو بار موفق شده این جایزه را دریافت کند. بار دوم برای رمان زندگی در پیش رو آن را دریافت کرد. این جایزه تنها یکبار به هر نویسنده تعلق میگیرد. رمان گاری با نام مستعر این کتاب را نوشته بود به همین دلیل دو بار توانست آن را دریافت کند.
رومن گاری جزو نویسندگان موفق جهان است که آثارش با استقبال زیادی رو به رو بوده است. در ایران هم آثار او موفق بوده و بارها تجدید چاپ و ترجمهشدهاند. گاری در طول زندگی هنریاش 21 رمان با نام حقیقی خود و یک رومان با نام مستعار فوسکو سینی بالدی وچهار رومان با نام مستعار امیل آژار نوشت. عدهای معتقدند که رومن گاری چون اعتمادبهنفس کمی داشته از نام مستعار استفاده کرده است. چون دربارهی موفقیت کتاب خود مطمئن نبوده است و اگر کتاب خوب از آب درنیاید شهرتی که از رمانهای قبلی کسب کرده بود خدشهدار خواهد شد. عدهای هم او را برای ارتکاب چنین عملی دروغگو میخوانند. گاری در اواخر عمر خود داستان دیگری نوشت. اگرچه این داستان بعد از مرگ او منتشر شد اما گاری یادداشتی با عنوان «زندگی و مرگ امیل آژار» در پشت جلد آن کتاب گذاشت. او در این یادداشت همهچیز را درباره نام مستعار امیل آژار که مثلا نویسندهی جوانی بود اعتراف کرد. سمیه نوروزی مترجم دربارهی رومن گاری نوشته است: «كتاب زندگی و مرگ امیل آژار پر است از گفتههایی كه بر علاقه رومن گاری به ادامه زندگی باقدرت جوانی صحه میگذارد: «از اینكه فقط خودم باشم، خسته شده بودم.» نویسنده تاكید میکند دیگر نمیتواند تصویر رومن گاری را كه دودستی به او چسبیده، تحمل كند چرا كه با وجود شهرتی كه برای خود دست و پا كرده، دیگر قادر نیست با آزادی كامل هرچه دلش میخواهد بنویسد: تولدی دوباره بود. از نو شروع كرده بودم».
خداحافظ گاری کوپر یکی از معروفترین و بهترین آثار رومن گاری است. رومن گاری این کتاب را در سال 1969 نوشت. داستان این کتاب دربارهی جوان آمریکایی به نام «لنی» است که به خاطر فرار از شرکت کردن در جنگ علیه ویتنام به طور غیرقانونی به کوهستانهای آلپ در سوئیس فرار کرده و در خانه کوهستانی یکی از دوستانش به همراه چند نفر دیگر ساکن شده است. این کتاب راوی یکی از حساسترین دورههای سیاسی اجتماعی جامعه امریکا، یعنی دههی شصت میلادی است. دورهای که آمریکا در بحبوحه جنگ با ویتنام بود و مخالفتهای زیای در این کشور از سوی جوانان شکل گرفت. رومن گاری با سبک متفاوت در این کتاب با پایانی متفاوت خواننده را غافلگیر میکند. کتاب خداحافظ گاری کوپر در ایران توسط انتشارات نیلوفر و ترجمه سروش حبیبی منتشرشده است.
رومن گاری دو بار ازدواج کرد. او در سال 1963 از اولین همسرش که نویسندهی انگلیسی به نام لزلی بلانش بود جدا شد. بعد از این او با هنرپیشهای به نام جین سیبر آشنا شد و ازدواج کرد. آنها به مدت ۷ سال با یکدیگر زندگی کردند. حاصل این زندگی مشترک پسری به نام دیهگو بود. رومن گاری همچنین فیلمنامه فیلم «طولانیترین روز» و فیلمنامه فیلم kill را نوشت و این فیلم را با بازی همسر دوم خود کارگردانی کرد.
از آثار رومن گاری میتوان به «تربیت اروپایی»، «قلابی»، «ریشههای آسمان»، «لیدی ال»، «رقص چنگیزخان»، «سگ سفید»، «اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو روبهراه است»، «میعاد در سپیده دم»، «مرگ و چند داستان دیگر»، «پرندگان می روند در پرو میمیرند»، «بادبادکها»، «تولیپ» و «مردی با کبوتر» اشاره کرد. کتاب مردی با کبوتر با ترجمهی لیلی گلستان در ایران ترجمه شده است.
رومن گاري بعد از مرگ همسرش در سن شصتوسه سالگی، در سال ۱۹۸۰ با شلیک گلوله برای همیشه به زندگی خود پایان داد. گاری قبل از مرگش یادداشتی از خود به جای گذاشت و در آن نوشت: «به خاطر همسرم نبود. دیگر کاری نداشتم... واقعا به من خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ!»