ناداستان روایتی از تجربه شخصی نویسنده است که خواننده را با خود همراه میکند. روایتهایی واقعی از برخورد نویسنده با واقعیتها، ظرافتها و رویدادهای کوچک و بزرگ زندگی و محیط پیرامونش. کسی که ناداستان مینویسد در حقیقت آیینهای به دست گرفته تا بخشی از زندگی را روبه روی خواننده بگذارد و او را با تجربهها و نوع برداشتش از زیستن همراه کند، به عبارت دیگر ناداستان «عین زندگی» است.
حسینی در این اثر از حال و روز دوست قدیم دوران دانشجوییاش در پاریس میگوید و در کنارش از هزارتوهای شهر رنگارنگ پاریس مینویسد تا شاید در سایه مناسبات جهانی ما ایرانیها را با آن اروپاییها مقایسه کند و نسبتمان را بسنجد. پاریسی که اگر خوب نگاه کنیم شاید همین تهران باشد، با آدمهایی غرق در تنهایی، رویاها و رنجهای خود.