مجموعهی حاضر کلیات اشعار عمران صلاحی است که اغلب در کتابهای شعر او چاپ شدهاند؛ اما تاکنون در مجموعهای مستقل در یکجا به چاپ نرسیدهاند. هدف ما از چاپ این مجموعه دیده شدن همهی شعرهای اوست تا مرور سالها شعر او امکانپذیر شود. همچنین در این کتاب بخشی نیز با عنوان افزودهها گنجانده شده که شامل شعرهایی است که تاکنون در کتابی از او به چاپ نرسیدهاند.
شاید خیلیها بدانند که شعر در نظر او اهمیت فراوانی داشت. به گفتهی خودش «شعر را برای دل خودم مینویسم» و «شعر میگویم، مثل گریه که آدم را سبک میکند.» بیش از چهل دفتر شعر از او باقی مانده که بسیاری از آنها در زمان حیات او، به دلایل مختلف، چاپ نشده بودند. بعد از او، به دفترهایش مراجعه کردیم و دیدیم با نظم و دقت همهی شعرهایش را در چندین دفتر نوشته و پاکنویس کرده است؛ گاهی بارها، با بیان، انتخاب و چینشهای متفاوت.
دفترهای او به ترتیب تاریخ مرتب شدهاند. اولین دفتر شعرش، شامل شعرهای ابتدایی اوست از سالهای حدود ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۵ و پس از آن دفتری در هر سال تا دفتر آخر در سال ۱۳۸۵. در هر دفتر، شعرهای هر سال به ترتیب تاریخ سرایش پاکنویس شدهاند و تقریباً در پایان همهی شعرها، مکان و زمان سرایش شعر نوشته شده است. این ترتیب تاریخی در کتابهای شعر او نیز رعایت شده است.
اما در کنار این ترتیب تاریخی، خود او بعد از دفترهای گریه در آب و ایستگاه بین راه، در سالهای بعد و مخصوصاً بعد از آنکه تنوع شعرهایش بیشتر شده، شعرهای خود را در دفترهایی با عنوانهای جدیدی نیز فهرستبندی کرده است. مثلاً دفتری از شعرهای سپید او با عنوان در غبار برف پاکنویس شده یا دفتر مرا به نام کوچکم صدا بزن شامل شعرهای نیمایی و... تقسیمبندی و چینشی از مجموعهاشعار براساس وزن، مضمون، حالوهوا، منبع الهام و... که به علت محدودیتهای مختلف، مجموعهای کامل از دفترهای شعر او هیچگاه منتشر نشده است.
در این مجموعه سعی کردیم، با مراجعه به کلیهی کتابها و دفترهای شعر جدی و طنزآمیز او، در تنظیم مجموعهای از اشعار چاپشده و نشده، به نظم و فصلبندی مورد نظر او نزدیک شویم.
با این توضیح که طنزهای منظوم و شعرهای فکاهی او که مجموعهای از آنها در کتاب دیوان ابوطیاره به چاپ رسیدهاند در این کتاب نیامدهاند.
مجموعهی حاضر شامل شانزده فصل از دفترهای شعر اوست. بعضی از این دفترها به شکل کتاب مستقل و برخی دیگر به صورت منتخب در کتابهای دیگر چاپ شدهاند. دفترهایی را که مستقلاً در کتابی چاپ شده بوده در ابتدای فصلهایشان با عنوان «کتاب» و بقیه را با عنوان «دفتر» آوردهایم:
دفتر سالهای دور، کتاب گریه در آب، کتاب قطاری در مه، کتاب ایستگاه بین راه، کتاب هفدهم، دفتر مرا به نام کوچکم صدا بزن، کتاب من ودا میخوانم، کتاب در زیر آسمان مزامیر، دفتر رؤیاهای مرد نیلوفری، کتاب دریک زمستان، دفتر در غبار برف، کتاب هزار و یک آینه، کتاب آنسوی نقطهچینها...، کتابهای عطر بیدار زمین، کتاب پشت دریچهی جهان و افزودهها.
فصل آخر نیز بخش افزودهای از شعرهایی است که تاکنون در کتابی از او چاپ نشده یا آنهایی که در هیچ دفتری نگنجیدهاند.
نام در غبار برف نیز، که تاکنون بر هیچ کتابی نیامده، برای کتاب حاضر برگزیده شده است.
همانطور که اشاره شد، او شعرهای خود را بارها مرور، بازنویسی و انتخاب کرده است. بعضی شعرها بدون عنواناند و بعضی شاید هرگز تحریر نهایی نشدهاند. در این مجموعه سعی کردهایم شعرهایی را که بیش از بقیه انتخاب شده و نزدیک به آخرین انتخابهای او بودهاند در نظر بگیریم.
بعضی از اشعار او نیز، که بدون نام بودهاند، به همان صورت و همراه با بخشی از ابتدای شعر در فهرست گنجانده شدهاند.
عمران صلاحی اشعار بسیاری نیز به زبان ترکی سروده است که در مجموعهای مستقل به چاپ رسیدهاند. اما بعضی از شعرهای او که ابتدا به ترکی سروده و بعداً خود او به فارسی برگردانده در این کتاب آمدهاند. گفتنی است معیار چاپ این اشعار نیز در این کتاب، بازنویسی و انتخابهای مکرر آنها توسط شاعر به عنوان اشعاری مستقل بوده است. همینطور بعضی شعرهای او دوزبانهاند
و قسمتهایی از شعر به زبان ترکی سروده شدهاند. خود او این قسمتها را به فارسی ترجمه کرده که در این کتاب نیز در پانوشت آورده شدهاند.
همانطور که در آثار قبلی عمران صلاحی دیده شده، او در زمینهها و سبکهای گوناگون ادبیات طبعآزمایی کرده است و این باعث شده در مجموعهی حاضر نیز انواع سبکها، شیوهها و قالبهای شعری را از او ببینیم.
در این کتاب نیز، با مرور سالها شعر او، نکاتی از نحوهی شکلگیری زبان شعری او تا ردی از روابط و اتفاقات تأثیرگذار بر او و آثارش را میتوان دید. در بعضی سالها، شعرهای بیشتری سروده شده و بعضی کمتر، ولی هیچ سالی بدون دفتر شعر نیست.
تقریباً هیچ واقعه یا رویدادی در زندگی او نیست که سبب سرودن شعری نشده باشد. خود او در جایی گفته است «وقتی به شعرهایم نگاه دوبارهای میاندازم، میبینم همهشان را به نحوی از زندگیام الهام گرفتهام.»... «واقعاً زندگی هر شاعری را میشود از درون شعرهایش پیدا کرد.»
شعر برای او موضوعی بسیار درونی بوده و با وجود همهی تلخیها، اندوه و سرخوردگیها، با بیان ظریف خود، شعرهای زیادی دربارهی خود شعر سروده است و مضمونهای شعر و عشق و زیبایی در شعرهای او همواره حضور دارند.
به نظر میرسد بسیاری بر این توافق داشته باشند که عمران صلاحی شاعری است که همواره سعی کرد شخصیت و شعرش را از موجها و دستهبندیهای سیاسی و ادبی و گروهبندیها و حواشی رایج و... بیرون نگه دارد و با نگاهی فراتر، اشخاص و اندیشههای متنوع را پذیرا باشد. او، همانگونه که در شعر به هیچ قالبی وابسته یا متعصب نبود، در روابطش نیز، با وجود نشستوخاست با گروههای مختلف، منحصراً به هیچیک نپیوست و این روش زندگی را تا انتها نیز ادامه داد، گرچه ممکن است یکی از دلایل کمتر دیده شدن و قدر نادیدن اشعار او همین بوده باشد، شاید همهی اینها باعث شود که تاریخ، شعر و شخصیت او را، به عنوان شاعری در خاطر نگاه دارد که در ترکیبی از اندوه ژرف و تنهایی عمیق و طنزی تلخ، با زبانی ظریف و ساده و روان، در خلوت خویش، به شعر پناه میبُرد.
بهاره و یاشار صلاحی