لاک لامورا و دوست باوفایش ژان تنن، پس از نبردی با دنیای زیرزمینی که چیزی نمانده بود به قیمت جانشان تمام شود، از شهر جزیرهای زادگاهشان گریختند و به شهر خارجی تالورار رفتند تا زخمهایشان را تیمار کنند. ولی حتی در آن غربیترین حاشیۀ دنیای متمدن هم نتوانست مدت زیادی بیاسایند... و خیلی زود بر سر کاری برگشتند که در آن بهترین بودند: دزدیدن از ثروتمندان ناشایسته و به جیب زدن ماحصل کار برای خودشان.
ولی این بار هدفشان بزرگترین غنیمت ممکن است. برج گناه، ویژهترین و محافظتشدهترین قمارخانه در دنیا، که نه طبقۀ آن ثروتمندترین مشتریان را به خود جذب میکند، جایی که برای رسیدن به اوج آن باید دیگران را با شرطبندیهای کلان، رفتار سرگرمکننده و بازی کردن بینهایت صادقانه تحت تأثیر قرار داد. زیرا در آنجا یک قانون اساسی وجود دارد. مرگ، برای تقلب در هرکدام از بازیهای برج گناه. ولی لاک و ژان با گستاخی مهارناپذیرشان، مجموعهای پیچیده از نقشهها برای تقلب کردن، دروغ گفتن، حقه زدن و گوشبری کردن طراحی کردهاند تا بتوانند خودشان را به نهمین طبقۀ برج و جایی که خزانۀ پر و پیمان رکین، مالک برج قرار دارد برسانند. زیر پوشش هویتهای جعلی با دقت هرچهتمامتر به بالا رفتنشان ادامه دادند، تا اینکه بیش از هر زمان دیگری به موفقیت نزدیک شده بودند.
ولی یک نفر در تالورار پرده از رازشان برداشته است. یک نفر از گذشتۀ آنها با این قصد که آنها را مجبور کند تاوان گناهانشان را پس بدهند. حالا آنها به تمام قدرت حیلهگریشان نیاز دارند تا روح آزمندشان را نجات دهند. ولی شاید حتی این هم کافی نباشد.