یکی اسطوره.
و دیگری نابغه.
اما کدام یک قهرمان داستان خواهد بود؟
جون و دی خیلی چیزها را برای مردم جمهوری ــ و یکدیگر ــ فدا کردهاند، اما حالا کشورشان به مرزهای تغییری جدید نزدیک میشود. جون دوباره در میان درجات حکومتی جمهوری قرار گرفته و به عنوان نامزد مقام پیشوایی سنا خدمت میکند و دی هم در ارتش جایگاهی بهدست آورده است.
اما هیچ کدام نمیدانستند که تحت چه شرایطی دوباره به یکدیگر خواهند رسید. درست زمانی که امضای عهدنامهی صلحی پایدار در افق سرنوشت کشور دیده میشود، یک بیماری همهگیر در کلونیها پخش میشود و جنگی نو شهرهای مرزی جمهوری را تهدید میکند. این بیماری جدید از گونههای قبلی مرگبارتر به نظر میرسد و جون تنها کسیست که کلید دفاع از کشور را در دستان خود دارد. اما نجات هزاران تن از مردم کشور فقط وقتی بهدست جون محقق میشود که از عزیزترین فرد زندگیاش، همهچیز او را طلب کند.