جوجهتیغی داستان ما، المور، نمیتواند دوست پیدا کند، چون پوستش یکعالمه تیغ دارد، تازه گاهیوقتها هم تیغهایش اینطرف و آنطرف پرت میشود. اِلمور خسته شده بود و دلش بدجوری یک دوست میخواست، اما یکدفعه فکری به ذهنش میرسد و یک آگهی روی درخت نصب میکند تا شاید اینطوری بتواند برای خودش دوستی پیدا کند...