وقتی یک نویسنده هِیلی را میبرد توی کتاب، او حسابی هیجانزده میشود؛ اما انگار توی کتاب بودن آنقدرها هم که بهنظر میرسد سرگرمکننده نیست. حالا هِیلی چطور از توی کتاب بیرون بیاید؟
شاید خیلی از ما دلمان بخواهد برویم توی یکی از کتابهایی که خیلی دوستش داریم! اما داستان هیلی فرق دارد، او توی گیر کرده بود و نمیتوانست بیرون بیاید! بالاخره دوستانش دست به کار شدند و برای اینکه هیلی را بیرون بیاورند، آخر داستان را عوض کردند. چقدر خوب است که بتوانیم آخر داستانها را خودمان هر جور که دوست داریم تمام کنیم!