درباره فردوسی هر چه سخن گفته شود کم است! این گوهری که بر تارک تاریخ و شعر جهان میدرخشد! یکی از ویژگیهای سرنوشت بزرگ آفرینندگان هنر شعر، در جهان، این است که انسانها، از همه دورانها، با آرزوها، انتظارها و پیشداوریهای گوناگون - غالبا متضاد - خودشان با ایشان روبهرو میشوند؛ به دیگر سخن، ایشان را همواره در قالب آن آرزوها، انتظارها میریزند، یا به تعبیر مولانا جلال الدین: هرکسی از ظن خود یار ایشان شده و - فسوسا - از درون ایشان اسرارشان را نجسته است، علت هم این است که آن بزرگان، آگاهانه یا ناآگاهانه، «انسانهای جزئی» و سرنوشتهای ایشان را، همچون کارافزارها و مواردی برای ساختن ((انسان کلی)) به کار بردهاند، یا به تعبیر ابن عربی، «انسان الحیوان» برای ایشان انگیزه، یا بهتر گوییم، بهانه ترسیم تصویری از «انسان کامل» بوده است؛ زیرا ایشان میخواستهاند که «انسان بودن» به انسانها بیاموزانند.