«در این کتاب کوشیدهام که معنا و ساختار مترتب بر داستانهای کوتاه جهان را گسترش دهم و به عمق آن بیفزایم و از نوعهای دیگر داستان کوتاه، البته در حد امکان و محدوده این کتاب صحبت کنم. ازاینرو، سه نوع داستان کوتاه را که ویژگیهای آنها با داستان دیگر این مجموعه تفاوت دارد به آن بگنجانم. نخست، از نوع داستانهای کوتاه موضوعی حرف بزنم، داستانهایی که با پیرنگ بسته یا پایان بسته ارائه میشود و بعد زمانی به نسبت طولانی بر آنها میگذرد و موجب تحول روحی و خلقی عمیقی در زندگی شخصیت یا شخصیتهای داستان میشود، چنین موضوعهای، امروز بیشتر به کار رمان نویسان میخورد تا نویسندههای داستانهای کوتاه، مثل موضوع داستانهای “شنل” گوگول، “نقاب مرگ سرخ” آلنپو و “یک گل سرخ برای امیلی” فاکنر… دوم از نوع داستانهایی است که ویژگی داستانهای معمول را کنار میزند و ازنظر ساختاری و معنایی ضابطهای متفاوت با داستانهای مرسوم را ارائه میدهد. من ویژگی این نوع داستانها را در صحبتی که از آثار ویرجینیا وولف، در داستان کوتاه “میراث” کردهام، گفتهام و در اینجا آن را تکرار نمیکنم. نوع سوم، داستانهایی است که از آنها با عنوان داستانهای واقعگرای جادویی نام میبرند. داستان کوتاه “خوشسیماترین مرد غرقشده جهان” از این نوع داستانهاست. خصوصیتهای این نوع داستان را، در صحبتی که از داستانهای واقعگرای جادویی کردهام، توضیح دادهام.»